نمایش در یک پرده
....
.....
اشخاص:
یک مرد
یک مرد
...
...
.....
 دیگه سخنرانی نداری؟ ت 
 نه ت 
 مطمئنی؟ ت 
 آره . ندارم. ت 
 اگه داری بگوها، خجالت نکش. ت 
 نه ندارم. ت 
 تو راه وانمی ایستیم ها! ت 
 ندارم دیگه... نمیاد! ت 
 حالا یه زوری بزن! ت 
 هوووووم! هووووووووم! نه ندارم! ت 
 ببین اگه راه بیفتیم نمی تونیم جایی ترمز کنیمها، باید تخته گاز بریم. ت 
 میدونم. خب الان ندارم. ت 
 تو راه نگی نگه دارها! ت 
 باشه. ت 
 میتونی خودت رو تا شهر بعدی نگه داری؟!  ت
 آره.  ت
 راه بیفتیم پس؟  ت
 نه ... نه ... صبر کن صبر کن سخنرانی دارم!   ت
 تو که گفتی نداری!   ت
 یه دفعه خودش میاد وگرنه من که نداشتم!    ت
.....
...
.....
پرده میافتد.   ت
این نمایش میتواند تا چهار سال دیگر ادامه داشته باشد