جمعه، آذر ۰۵، ۱۳۸۹

شعری برای داستان

من دانای کل هستم
و دانایی کمش هم مایه‌ی فرسایش است

و من دانای کل فرسوده‌ای هستم
که در تمام طول روایت
تکه تکه تحلیل می‌رود

کاش
تو راوی سوم شخص غایب این داستان
کاش نگران پلات سست من بودی


ساختمان این داستان
روی سر
دانای
کل
فرو ریخته است

نوبل نمی‌خواهد این نویسنده
دست بجنبان
از زیر این آوار
درش بیاور
و آغوشت را به او اهدا کن


+ شبانه بی شاملو