دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۲

مساله در




دیروز یک نفر تعریف کرد وقتی مهمان خارجی‌شان می‌خواسته از ایران برود و برگردد به کشور خودش، آخرین حرفش توی فرودگاه این بوده: «فرهنگ شما ایرانیان بود بسیار نایس. اما من نفهمید، ایرانی‌ها چرا ترسید از در؟»

مساله این است. واقعا چرا ما از در می‌ترسیم؟

مرحله اول: پا
توجه کرده‌اید به در که می‌رسیم پا سست می‌کنیم و این پا آن پا می‌کنیم که همراه‌مان پا پیش بگذارد و زودتر برسد به در و از در رد بشود. اگر او هم پا سست کند داستان شروع می‌شود. یعنی می‌رویم توی مرحله بفرما.

مرحله دوم: بفرما
وقتی دو ایرانی با هم به در می‌رسند حالات زیر پیش می‌آید:
: بفرما ممد جون.
- نه به جون شما. مگه می‌ذارم؟ اول شما. بزرگتری گفتند کوچکتری گفتند. برو برو... تعارف نکن جون ممد، داش رضا.

مرحله سوم: این تن بمیره
- ممد جون این تن بمیره اول شما بفرما تو. (و همزمان شروع می‌کند به هول دادن ممد جون)
در حالی که چهارچوب در را گرفته و جلوی هول دادن و فشار داش رضا مقاومت می‌کند تا از جا کنده نشود: ممد جون، مگه از رو نعش تو رد شم که اول من برم.

مرحله چهارم: راستی
داش رضا: اصلا ممد جون، همه این حرفا درست، ولی شما دست راستی. باید اول بری.
و با این جمله کل معادله را تغییر می‌دهد. حالا ممد جون تلاش می‌کند تا از سمت چپ داش رضا خارج شود و بیاید این‌طرف.

مرحله پنجم: چپی
ممد جون: ببین داش رضا، من اصلا دست چپ و راستم رو نمی‌شناسم. بیا برو تو.
داش رضا: شما با این همه سابقه سیاسی چطور چپ و راست رو از هم تشخیص نمی‌دهی؟
ممد جون: برای ماها، فرق سیاست با در این است که وقتی به در می‌رسیم تلاش می‌کنیم همه زودتر از ما بروند تو، اما توی سیاست، قلم پای طرف را خُرد می‌کنیم اگر بخواهد ما را دور بزند.

مرحله ششم: بزرگی
ممد جون: آقا بزرگتری گفتند کوچکتری گفتند.
داش رضا: یعنی من بزرگترم اول از در رد بشوم تو مطمئن شوی توش گیر نمی‌کنم؟

مرحله هفتم: پیگیری
ممد جون: شما خودت با زبان خوش کوتاه نمی‌آی انگار. من مجبورم (تلفن را از جیبش در می‌آورد) زنگ بزنم 110 بیاید.

مرحله هشتم: بازی پیچیده می‌شود
در این لحظه دونفر از دوستان از راه می‌رسند و بازی را پیچیده می‌کنند. ممکن است دوساعت طول بکشد که مردم از در رد شوند.

دربازی
دربازی یا در گروهی یا Door Group از بازی‌های قدیمی ایرانیان است. در این بازی بر خلاف زندگی واقعی که همه سعی می‌کنند هم را دور بزنند، افراد دور هم می‌چرخند تا آن یکی از در رد شود. اولین نفری که از در برود تو، بازنده محسوب می‌شود و تا آخر روز با سرشکستگی زندگی خواهد کرد.

صدای در
در همه جای دنیا در صدایی شبیه این دارد: قییییژژژژژژژ.
در ایران صدای در این است: بووووووووووو. و بعد دهانش را باز می‌کند و آدم را می‌خورد.

جنایت دری
دو نفر که از بچگی با هم دوست بودند سر مساله رد شدن از در با هم دعواشان شد و یکی آن یکی را کشت.

راهکار دری
شورای شهر تصویب کرد برای حل مساله در، شهرداری حق ندارد به ساختمان‌هایی که در دارند پایان کار بدهد.

درگیری
آیا این گیری که ما با در داریم نشانه‌ای از این است که ما درگیریم؟

خوددرگیری
: پس مهربان کو؟
- هیچی دوساعته ایستاده جلوی در. معلوم نیست به خودش یا کودک درونش یا ... تعارف می‌زند که اول آن‌ها بیایند تو. فکر کنم خوددرگیری پیدا کرده.

در تاخیری
آیا در وسیله‌ای تاخیری محسوب می‌شود و نمی‌گذارد ما به کارهای‌مان زود برسیم؟

در تاریخی
آیا اگر این‌قدر جلوی در معطل نمی‌شدیم همه چیز حل بود؟ آیا باعث عقب‌ماندگی تاریخی‌مان در بوده است؟

سیاست دری

البته بهترین راهکار برای مساله در را سیاستمداران پیدا کرده‌اند. آن‌ها چون نمی‌ترسند به راحتی دودر می‌کنند در نتیجه مثل مردم عادی از در نمی‌ترسند.

روزنامه شرق
منبع عکس: اینجا