سه‌شنبه، مهر ۲۲، ۱۳۹۳

دستور زبان تو؛ ویرگول

جا دارد از ویرگول تشکر کنم که هر جا به اسم تو در متن می‌رسم فرصت می‌دهذ بی‌آنکه خواننده بفهمد آب دهانم را قورت بدهم و آن‌قدر حوصله دارد که من درباره‌ی تو کلی چانه‌گرمی کنم تا زمان بخرم و بتوانم خودم را جمع و جور کنم و به متن برگردم هر چند این بهانه‌ای باشد که من بخواهم فقط و فقط در فاصله‌ی دو کاما و پیش از آن‌که به فعل برسم تو را یک دل سیر تماشا کنم و در قالب توصیف و تعریف پزت را به خواننده بدهم وگرنه راستش ویرگول اگر بعد از اسم تو، که من دوست دارم درباره‌ات قلم‌فرسایی کنم و سطر به سطر و در طول روایت دورت بگردم، نیاید دیگر چه فایده‌ای دارد؟