انگار نه انگار

طنزها و یادداشت‌های مطبوعاتیِ پوریا عالمی

دوشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 24

›
کاری از دست باغچه هم برنمی‌آید این بنا قدیمی است و هر بار که تو در را محکم ببندی چیزی از زهوار درها چیزی از گچ روی دیوار چیزی درون من ...
سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 23

›
این چشم‌ها چشم از تو برنمی‌دارند چشم در برابر چشم این فرمانی قدیمی است این دست‌ها کتاب‌های قدیمی را خدا می‌داند چندهزاربار ورق زده‌ان...
یکشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۹۲

ادبیات تطبیقی ما و سهراب سپهری

›
پدرم وقتی مرد شاعرها همه پاسبان شده بودند و البته دلایل فلسفی خاصی هم داشتند :| از: ما پدرم وقتی مرد پاسبان‌ها همه شاعر بودند از:...
شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۲

آزمایشگاه دو با یک

›
حتما اگر آزمایشگاه می‌زدم اسمش را می‌گذاشتم دو با یک.
پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 22

›
من کاملا طبیعی به نظر می‌رسم مثل این گل‌های لب این پنجره مثل این میوه‌های روی این میز مثل این لبخند روی لب این گارسن مثل وقتی این ...
سه‌شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۹۲

ادبیات تطبیقی ما و زویا پیرزاد

›
: چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم. - اگه راست می‌گویی ظرف‌ها را بشور.   +  ادبیات تطبیقی
یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۲

تقدیم به چند اصطلاح عامیانه - 23

›
گفتیم و هزاربار گفتیم گفتیم درد داریم دردمندیم گفتیم کارد به استخوان رسیده گفتیم درد امان از ما بریده گفتیم درد جان به لب‌مان آورده گف...
شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۲

ترس از بی‌ترسی

›
دهه سرخوردگی و دهه گلدکوئستی در نگاه به فیلم دربند فیلم دربند فیلم جوانان این دهه است همان‌طور که فیلم نفس عمیق(هر دو ساخته پرو...
چهارشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۲

از مرگ

›
مامان ‌بزرگ که مرد نرفتم قبرستان. رفتن نداشت. مادر اصرار کرد. رفتم. می ‌خواستم باورم شود. تا حالا مرده ندیده بودم. شنیده بودم، اما ندیده بو...
سه‌شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 21

›
رد پای تو در لیلی و مجنون و جایی که رستم بند را آب داد و دل بست در چهره اثیری زن اساطیری آنجا که پیرمرد خنزرپنزری دستش رو شد در هیاه...
دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۲

ԳԻՇԵՐԱՅԻՆ` ԱՌԱՆՑ ՇԱՄԼՈՒ - 2

›
ԳԻՇԵՐԱՅԻՆ՝ ԱՌԱՆՑ ՇԱՄԼՈՒ-2 Սիրահար եմ նnր բառակցությունների - ինչպես «Դուն» ինձ հետ նոր իմաստ է դառնում: _Փուռիա...
شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۲

پیشنهاد پرسه شبانگاهی در اینترنت

›
اگر تا 2 شب بیدارید و در فیس‌بوک. اگر اهل خریدن روزنامه نیستید، اگر جلوی کیوسک هم نمی‌ایستید، پیشنهاد من مرور صفحه‌های اول روزنامه‌هادر این...

دارم بلند فکر می‌کنم – 7

›
فیس‌بوک؛ محل عرضه و تقاضا  + دارم بلند فکر می‌کنم 
جمعه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 20

›
خیالت برم داشته و برم نمی‌گرداند من مردی خیالاتی‌ام در شهر شما کسی را نمی‌شناسم روی این صندلی چمباتمه می‌زنم چمدانم را باز می‌کنم ریش‌...
سه‌شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 19

›
پدرم کار را کار انگلیسی‌ها می‌دانست و کت و شلوار انگلیسی می‌پوشید و چای انگلیسی می‌نوشید من کار را کار روس‌ها می‌دانم ودکای روسی می‌نو...
شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 18

›
به شیوه‌ای قدیمی شبیه هراس باستان‌شناسی در برداشتن ظرفی لعابی شبیه برخورد مادربزرگم با تسبیح قدیمی‌ش شبیه برگشتن پدر به کافه کوچینی ...

ماجرای قدیمی شنل‌قرمزی و آقاگرگه

›
امروز ماجرای شنل‌قرمزی را برایتان تعریف می‌کنیم. وقتی قیمت طلا یکهو رفت بالا، مادر شنل‌قرمزی مهریه‌اش را گذاشت اجرا و از بابای شنل‌...
جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۲

ԳԻՇԵՐԱՅԻՆ` ԱՌԱՆՑ ՇԱՄԼՈՒ - 3

›
Նպատակս   նոր բառերով ձեզ խաբելն է, թե չէ ասածս այն է, ինչ կար: :բանաստեղծ Փուրիա Ալամի : թարգմանություն   Էդիկ պօղոս...
پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۲

اگر روحانی شهردار می‌شد قالیباف چی می‌شد؟ (و برعکس)

›
(خودزنی – یا دارم بلند فکر می‌کنم – 6) اگر روحانی شهردار می‌شد قالیباف چی می‌شد؟ (و برعکس) جنتی (پسر) که قبلا گفته بود ممیزی پیش از ...
یکشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۲

ماجرای قدیمی مادر شنگول و بچه منگول و باباشان که حقش خورده شد

›
امروز ماجرای قدیمی مادر شنگول را تعریف می‌کنیم . وقتی بابای شنگول و منگول و حبه‌انگور رفت ژاپن کار کند، شنگول به دنیا آمد. بابای شنگول ...

ماجرای قدیمی خر و پدر و پسر

›
(همراه با نظر کارشناس) گفته شده ملانصرالدین با فرزندش سوار الاغ بود. ملت گفتند چه بد که حقوق حیوانات را ضایع می‌کنید و انجمن حمایت از ...
جمعه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۲

برویم سیدمهدی آش بخوریم - 7

›
آمده توی کوچه ساز و دهلی. دارند می‌زنند. لابد نمی‌دانند صدهزارتا لایک بیشتر دارد صفحه‌شان. شاید هم بدانند. فرقش چیست وقتی هزارتومان گوشه ج...
جمعه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۲

دارم بلند فکر می‌کنم - 5

›
یک‌موقع همه کتاب می‌خواندیم، بعد چشم‌مان گاهی به یک جمله قصار از یک بابایی در مجلات روشن می‌شد. الان همه جمله قصار می‌خوانیم در فیس‌بوک و ...
پنجشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 17

›
برف هرچه نرم‌تر و سبک‌تر ببارد سخت‌تر و سنگین‌تر می‌ماند غم هم  + شبانه بی شاملو
چهارشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۲

ادبیات تطبیقی ما و مولوی

›
شهری است غیر رفتن، آن را دوا نباشد شهری است غیر رفتن، آن را دوا نباشد :( از: ما دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد پس من چگونه...
سه‌شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۲

ادبیات تطبیقی ما و فروغ فرخزاد

›
من پری کوچک غمگینی را می‌شناسم که قصد ازدواج دارد از: ما من پری کوچک غمگینی را می‌شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد و دلش را در یک نی‌...
یکشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۲

اما تو دلیلی هستی که آدم از دنیا نخواهد برود

›
داشتن تو، یعنی همین که آدم بداند تو چهارتا کوچه آن‌ورتری، دل آدم را قرص می‌کند که این شهر با این همه غم و غصه‌اش جای خوبی برای زندگی است...
جمعه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۲

تقدیم به چند اصطلاح عامیانه -22

›
ما هنوز درگیر خاطرات جمعی هستیم بعضی از دلاوران خاطرات ضربدری تولید می‌کنند. + تقدیم به چند اصطلاح عامیانه
‹
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب
با پشتیبانی Blogger.