انگار نه انگار

طنزها و یادداشت‌های مطبوعاتیِ پوریا عالمی

یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۹۴

آسانسور خراب است، از پله‌ها استفاده کنید

›
[نقد و نظر درست مجتبا پورمحسن در آسیب‌شناسی کتاب‌هایی همچون آسانسورچی که مجموعه‌ی آثار مطبوعاتی هستند.] مجتبا پورمحسن چلچراغ ...
جمعه، مهر ۱۷، ۱۳۹۴

سمساری

›
برای نوشتن این کلمات هم وقت را تلف کرده‌ام می‌ترسم پیرمرد خسیسی بوده باشم که پول‌هاش را در بالش پس‌انداز کرده مثل من که دوست‌داشتنت را...
سه‌شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۹۴

ابرهای تو

›
قطارها بازگشته‌اند به ایستگاه‌ها هواپیماها بازگشته‌اند به آشیانه‌ها در همه ترمینال‌ها بسته شده است و تو داری از همه قطارها پیاده نمی‌شو...
چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۴

درازپام

›
قرص دیازپام رو دوست‌هاش صدا می‌زنند درازپام و بهش می‌خندند. قرص دیازپام هر روز بیشتر می‌ره تو خودش و دوزش بالاتر می‌ره.
دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۴

آرام آرام...

›
مارى است چنبرزده شب مى‌خواهى نيشت بزند و كار را يكسره كند مارى است چنبرزده شب به آغوشت مى‌كشد و مى فشاردت آرام آرام
پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۴

شبانه بی شاملو - ۶۷

›
شب بود؟ چگونه چنين روشن بود از پس ماه و چراغانى شهردارى برنمى‌آمد و سوسوى پرژكتورهاى برج ميلاد خنده‌آور بود شب بود خورشيد در دست راست تو و ...
دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۴

ترسناك شده بودم

›
       مچم باز شد        تاريكى در مشتم پنهان بود        آفتاب ماسيد        باغ فرسود        شهر شُره كرد        و تكليف يكسره شد...

برویم سیدمهدی آش بخوریم - ۱۰

›
مامان‌بزرگم همیشه می‌گفت چینی که شکست شکست. بده دست چینی‌بندزن که بند بزند. اما چینی قبل نمی‌شود مادر. کاری که قبل ازش می‌کشیدی را دیگر نم...
چهارشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۴

قهرمان همیشه جلوتر از ما بود.

›
قهرمان بچگی‌های من عمو حسین بود. آدم فهمیده‌ای بود چون همان اول کار رفته بود و فامیلش را عوض کرده بود و گذاشته بود عاملی. می‌دانست خمیر عا...
سه‌شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۴

شکل جدید من

›
شکلی از غم درون من ریشه دوانده که وقتی به چشم من می‌آیید غمگین می‌شوید دستان شاد شما در دستان غمگین من می‌پژمرد به شکلی که شاخه ترد نست...
پنجشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۴

زندگی شاید همین باشد

›
چهار - پنج سال پیش که تصادف کردم و فردای روزی که نتوانسته بودم بروم روزنامه، ایمان و علی جای ستون من نوشته بودند پوریا تصادف کرده و نمی‌تو...
سه‌شنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۴

وقتی غم را صدا می‌کنی

›
غم نام کوچک همه‌ی چیزهاست وقتی غم را صدا می‌کنی همه بازمی‌گردند + اینجا خاورمیانه است
شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۴

محل گرفتن موضع

›
[لطفا در این محل موضع بگیرید] + تقدیم به چند اصطلاح عامیانه

محل عرضه و تقاضا

›
[لطفا در این محل عرضه و تقاضا کنید.] + تقدیم به چند اصطلاح عامیانه
پنجشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۴

تفنگ‌بازی و کوتوله ها و درازها

›
ابراهیم نبوی زیر این عکس که با کتاب خودش و من گرفته، نوشته: «این هم من و تفنگ بازی پوریا و کوتوله ها و درازها در دفترم، تقدیم شد عکس به پو...

رامبد جوان و آسانسورچی

›
رامبد جوان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عنوان کرد: کتاب «آسانسورچی» یکی از جالب‌ترین و خوشمزه‌ترین کتاب‌هایی است که تا به حا...
سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۴

چند خط غم‌انگیز برای دوستان همه‌ی این سال‌ها - با توضیحی بعد از پنج‌سال

›
1 من خیلی کارهاست که بلد نیستم. یعنی آن کارها را می‌دانم و بلدم که باید چه کارشان کنم، ولی بلد نیستم انجام‌شان دهم. یعنی بلدم به تو توضی...
جمعه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۴

›
یک روز تهران را بی‌خداحافظی ترک می‌کنم و با جاده ازدواج خواهم کرد و تا آخر عمر با هم خوش و خرم و خاکی زندگی خواهیم کرد.
جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۴

ادبیات تطبیقی با شهیار قنبری

›
جمعه حرف تازه‌ای برام نداشت هر چی بود پیش از این‌ها به روم آورده بود. :| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادبیات تطبیقی ب...

اوتیسم خفیف

›
سكوت نوعى سكته اجتماعى است كه حرف زدنِ شما را ميان جمع فلج مى كند.
سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۴

خوشحال | غمگین

›
فیس‌بوک | توئیتر | اینستاگرام آدم‌ها را خوشحال‌تر از چیزی که هستند نشان می‌دهد و غمگین‌تر از چیزی که هستند می‌کند.
چهارشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۴

poorricha

›
ظهر همه جمع شيم اينجا شبا تقسيم بشيم چندجا صبحا كم شيم بشيم منها ضرب شيم وسط غمها اينه چهار عمل اصلى لباسا فيك خنده ها جعلى خواستم بحثو ب...
دوشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۴

و البته که این سطور ربطی به کسی ندارد جز کسی که ربطی بین خودش و این سطور پیدا کند

›
من کرد نبودم یا هر مردی که دلش پر است اما دستش خالی است و دلش پیش کسی گیر کرده است دستم پر نبود نه در مشتم مداد بود نه دست تو ...
شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۴

واقعا

›
طرف ميره خواستگارى، دختر كه چايى مياره، ميگه: خيلى ممنون، ما بريم به دور بزنيم بياييم. :) انگار رفته تنبون بخره! حالا فكر كن واقعا يارو بره...

آگهی املاک 8

›
: بابت آگهى خونه تماس گرفتم. بى ادبى نباشه، اين كه نوشتيد وسط كريمخان شصت و پنج متره، درسته؟ - بله. : پس دم كريمخان گرم. شما چه اطلاع...

آگهی املاک 7

›

آگهی املاک 5

›

آگهی املاک 5

›

آگهی املاک 4

›

آگهی املاک 3

›

فقط مجردها غلط می‌کنند؟

›
- : درباره‌ی آگهی این خانه حیاط دار زنگ زدم که نوشتید پنجره‌های بزرگی دارد... - مجردید؟ : شما چی؟ - یعنی چی آقای محترم؟ شما مجردید ...

آگهی املاک 1

›
 من به شما گفتم خانه‌ای می‌خواهم که پنجره‌های بزرگی داشته باشد و طوری نباشد که آدم مجبور باشد همیشه پرده را بسته نگه دارد. یعنی مشرف نداش...
یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۴

مورد عجیب فیس‌بوک ایرانی

›
مورد عجیب فیس‌بوک ایرانی این است چیزی را که مساله من نیست مساله‌ی من می‌کند و چیزی را که مساله‌ی من است عادی نشان می‌دهد. مثال: [من...
پنجشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۹۴

من اپلیکیشن تو نیستم

›
آدم‌هایی هستند که آدم‌های دیگر را مثل یک افزونه یا اپلیکیشن در زندگی‌شان نصب می‌کنند؛ این اپ قدرت، این اپ پول، این اپ مهمانی‌رفتن، این اپ ...
پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۴

و فراموشی

›
مرگ پيش از رسيدنش ما را مى‌كشد در خستگى روزى كه به آخر نمى‌رسد و فراموشى كارى از دستش بر نمى‌آيد مرگ ذره ذره از چشمان تو دست به كار شده است...
شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۴

تقدیم به چند اصطلاح عامیانه

›
چشم‌های تو قاتل زنجیره‌ای است و همه‌ی ما را به کشتن خواهد داد
جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۴

شعر اینطوری

›
چشمهاش طورى بود كه آدم خيال مي‌كرد طورى نيست اما معلوم بود يك طورى شده است كه اين طورى مي‌كرد تا من هم يك طورى بشوم چش...
پنجشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۴

ترانه مگس

›
زنبورهای کارگر همچون زنبورهای کارگر گل به گل سر می‌زنند شهد شیرین و اعلا را برمی‌گزینند از گل‌های صدتومنی چشم می‌پوشند گل‌های دست‌پرور...
‹
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب
با پشتیبانی Blogger.