پنجشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۶

بررسي بي‌ناموسي در ترانه‌ها

مملكت وقتي مملكت گل و بلبلي باشد هر روز بايد منتظر يك چه چه جديد باشيم. فكر كنيد وقتي رئيس‌جمهور ما به جاي حل مشكلات ريشه‌اي كشور به دورترين روستاها سفر مي‌كند و فكر مي‌كند كه ريشه يعني چيزي كه آن دور قرار دارد، پس بايد در اين شلم شورباي كشوري و لشكري، بلاگرهاي ما هم تنها مشكل ريشه‌اي زندگي‌شان آن چيزي است كه آن دورها و پائين‌هايشان وجود دارد و احتمالا همين مشكل است كه ترتيب‌شان را داده است.
در همين راستا البته اين راستا را با راستاهاي ديگر اشتباه نكنيد ما تصميم گرفتيم 2 موضوع مهم را بشكافيم. اين شكافيدن را هم با معني تحت‌اللفظي آن به معناي جر دادن اشتباه نگيريد لطفا.

***

حالا اصل مطلب:
موضوع اول محمود فرجامي است. اين محمود براي خودش كلا يك پروژه محسوب مي‌شود كه حسابي مي‌شود رويش كار كرد. ايميلش را هم براي كساني كه مي‌خواهند رويش كار كنند اينجا مي‌گذاريم. محمود با نصفي از كساني كه مسائل خصوصي زنان را عمومي مي‌كنند مشكل دارد. با آن نصف ديگر مشكل ندارد چون آن‌ها چيز خصوصي‌اي ندارند كه در وبلاگشان به محمود و ديگر مردان و مشهدي‌ها نشان بدهند.
چرا فرجامي با زنان مشكل‌دار مشكل دارد؟
اول ببينيد اسم سايتش را چه گذاشته؛ باران در دهان نيمه باز. اين اسم ما را با خيلي چيزهاي فرجامي آشنا مي‌كند و البته چندتا سوال هم پيش مي‌آورد. اولا اگر مردي چرا باران؟ محمود نه؟ پس يك جاييت در اعماق درونت مي‌خواهد اسمش باران باشد. يعني به دروني‌ترين چيزت، شايد قلبت شايد دلت شايد چيز ديگر، رجوع كني مي‌بيني از كودكي يك گرايشي در تو بوده. كه چون در كودكي به آن پاسخ نداده‌اي وقتي بزرگ شده‌اي آن گرايش شده است گرايش سياسي كه بهش پاسخ داده‌اي. براي همين است كه بخش سياسي‌ات اين‌قدر رشد كرده ولي ديگر بخش‌هايت نه. اين از اولا.
ثانيا چرا در دهان؟ چرا جاي ديگر نه؟ اين مساله دهاني مساله به خصوصي است كه من علم پرداختن به آن را ندارم و بايد از جماعتي كه با مسائل دهاني و گقتمان از بالا و فشار از پايين آشنا هستند، در اين مورد استفتا كرد
ثالثا حالا كه در دهان و آن هم باران چرا نيمه باز؟ چرا چارطاق باز نه؟ يعني در تو چيزي هست كه مي‌خواهد باز كند اما چيز ديگري هست كه نيمه‌باز مي‌كند.
در كل به كسي كه در ملا عام دهانش را آن طور كه داني باز كرده و سرش را هم احتمالا بالا گرفته نمي‌شود حرجي گرفت
اين از پرونده محمود.
(البته واقفيم كه اين دوسيه‌اي كه براي محمود باز كرديم دشمن شاد كن است و از اين به بعد مي‌تواند مورد استناد خورشیدخانوم و اينا قرار بگيرد!)


***

حالا آن يكي مطلب:
در ترانه‌ها و شعرهاي ما كه محمود خان فرجامي در يادداشتي نوعي خوانش جديد و ززززززز از آن‌ها به دست داده چيزهاي غلط اندازي وجود دارد. ما سعي
مي‌كنيم به چندتا از آن‌ها اشاره كنيم:
***
چشامو مي‌بندم و تو رو به يادم ميارمو ... هيشكي مثل تو نمي‌تونه...
بنيامين
در اين ترانه متوجه مي‌شويم خواننده چشم‌هاش رو بسته و صورت و جاهاي ديگر معشوقش را به يادش مي‌آورد و به كار دستي مي‌پردازد

***

كسي نيست شب رو با من سر بكنه .... من مي‌خوام يه دسته گل به آب بدم ....
سيمين غانم
در اين ترانه كه به سفارش دار و دسته نازلي اينا خوانده شده است مي‌فهميم كه كسي نيست شب را با خواننده سر بكند و به او سرويس بدهد. پس او خودش يك جوري دست به كار مي‌شود و يك دسته گل را به آب مي‌دهد يا شايد هم آب را به دسته گل مي‌دهد. اين چيزها را كه ما نبايد بدانيم!

***

ناگهان پرده برانداخته‌اي يعني چه... مست از خانه برون تاخته‌اي يعني چه....
حافظ
در اين غزل - ترانه مي‌بينيم كه پيشگيري نكرده‌اند و شاعر كه نقش فاعل را بازي مي‌كند به دردسر افتاده است. آن‌ها نبايد پرده را مي‌انداخته‌اند چون خوب نيست آدم و يا چيزهايي كه براي آدم است از پرده بيرون بيفتد. یا از نگاه دیگر اصلا نباید پرده را کشید. در نظر داشته باشید پرده برانداختن با آن پرده‌برداری که مسوولان در افتتاح تونل می‌کنند کاملا متفاوت است هر چند جفتش راه به جایی نمی‌برد. در مصرع بعد هم مي‌بينيم مفعول كه به عنوان معشوق در ترانه فرض شده است همان طور مست و به صورت بي‌ناموسي و احتمالا وسط عمليات حفاري تونل از خانه بيرون زده است

***

مرغ سحر ناله سر كن... داغ مرا تازه‌تر كن ...
بيشتر كن... بيشتر كن.... بيشتر كن

در اين ترانه كه همه جا به صورت دسته جمعي خوانده مي‌شود و به نوعي سرود ملي ايرانيان محسوب مي‌شود مي‌فهميم كه يك غم ملي با رويكرد خطه قزوين هم در آن وجود دارد. در وسط ترانه شاعر ديگر نمي‌تواند جلوي خودش را نگه دارد و سه بار فرياد مي‌زند: بيشتر كن! بيشتر كن! كه ما چون كتاب شاهد بازي در ادبيات ايران را جمع كرده‌اند دوست نداريم ما را هم جمع كنند پس به جزئيات اين شاهد بازي در ترانه فوق اشاره نمي‌كنيم. دوستان كه نياز به توضيحات بيشتر دارند ايميل بزنند!

***

موضوع را درز مي‌گيريم.