یکشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۷

قول می‌دهم یک شعر خوب بنویسم

اگر لوله‌ی فاضلاب همسایه باز آب ندهد و چکه نکند سقف آشپزخانه
اگر بیمه‌ی درمانی‌ام این ماه قطع نشود
اگر امریکا کمی دندان روی جگر بگذارد و امسال حمله نکند
اگر کارفرما آخر سالی به فکر تعدیل نیرو نیفتد
اگر ناشر چک شش ماه بعد را یکی دو روز زودتر بنویسد!
اگر گاز قطع نشود و سرما نخورم
اگر بنزین گران نشود و بتوانم پنجشنبه‌ها با تاکسی تا پای کوه بالا بروم
اگر قاضی حکم کند که مهریه را ریز ریز بپردازم
اگر وعده‌ی پرداخت قرض‌هایم را کمی عقب بیندازم و بتوانم کمی پول پس‌انداز کنم
اگر خدا یک بطری خوب برای روز تولدم از آسمان بیندازد!
اگر بتوانم اتومبیل دوستم را چند روزی امانت بگیرم
اگر بتوانم کلبه‌ی خوب و ارزانی کنار رودخانه کرایه کنم
اگر هیزم‌ها باران‌نخورده و خشک مانده باشد
اگر هوا هوای شاعرانه‌ای باشد، از همان‌ها که نم آرام باران و آفتاب و ابر از پنجره پیداست
اگر بتوانم آخر یکی از همین هفته‌ها به شمال بروم و دو سه روزی نفس راحتی بکشم
اگر هنوز قلاب ماهیگیری و چادر و کیسه‌خوابت را لازم نداری
قول می‌دهم
قول می‌دهم یک شعر خوب یا یک داستان کاردرست برایت بنویسم!