جمعه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۳

باید از متن بکاهم که متن بیش از این از من نکاهد

باید از متن بکاهم
که متن بیش از این از من نکاهد
باید این جمله را بسابم
تنم را به متن بسایم
که متن مغزم را نساید
باید متن را دربیاورم از تنم
تن را از متن بکاهم
و دست از تخریب ساختمان من و ساختن تن متن بردارم
باید از متن بکاهم
تا متن از تخریب من دست بردارد
باید دلت بسوزد
باید دلت به حال متن
به حال من بسوزد
باید از متن بکاهم و تو را بیفزایم به این جمله
باید از تو بخواهم دوستم داشته باشی
باید متن را بتراشم
بخراشم نام تو را بر تن بر متن
باید تو را بتراشم و بخراشم و دربیاورم از دل متن و بنشانم در صدر جمله در نقطه سر خط
نقطه سر خط و ازسَر متن را بسازم
باید
باید با تو بسازم باید با من بسازی و به من دل ببازی
باید
باید دوستم داشته باشی باید هوایم را داشته باشی باید من را داشته باشی
که متن بیش از این از من نکاهد
که متن تن من را نـــ