سه‌شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۰

اعترافات ماشین آقای احمدی‌نژاد


ماشین آقای احمدی‌نژاد نفس‌نفس‌زنان آمد و گفت: «من کم آوردم. می‌خواهم خودم را بکشم. من رو بازیچه کردند.» گفتم: «چی شده؟» گفت: «خبرگزاری فارس نوشته فروش من شاهکار جریان اسمش رو نبر بوده.» و یک دفعه زد زیر گریه. گفتم: «دراز بکش روی کاناپه و ماجرا را از اول تعریف کن.»

ماشین مذکور دراز کشید روی کاناپه و گفت: «یک روز من کنار یکی از خیابان‌های نارمک برای خودم پارک کرده بودم که یک دفعه اسفندیار رحیم مشایی آمد و گفت: «به به چه پژویی، چه پونصد و چهاری، عجب باکی، چه اگزوزی، چه سگ‌دستی، اوووف، لاستیک‌هاش رو نگاه... به به... به به...» خلاصه همین‌طوری که از من تعریف می‌کرد یک چیزی هم زیر لبی خواند و فوت کرد به من که من زبانم بسته شد. یعنی می‌خواستم زنگ بزنم 110 و بگویم این آقا مزاحمم شده، اما یکدفعه دیدم مراحمم شده. بعد گفت: «می‌خواهد من را ببرد سفر.» گفتم: «کجا» گفت: «می‌رویم به منطقه‌ی آزاد اروند، که تو را به بالاترین قیمت بفروشیم.» می‌بینید... چه گولی خوردم؟ توی محل بهم می‌گویند "ماشین فراری!" جایی ندارم هم بروم، دیروز هم که خبرگزاری فارس نوشته این‌ها همه‌ش صوری بوده و فروش من شاهکار جریان اسمش رو نبر بوده... من خیلی ضربه خوردم... روکش و روح من از هیچ چیز خبر نداشته.» 
گفتم: «ماشین جان! اعتراف کن. بریز بیرون. خودت را سبک کن.»

اعترافات 
 من فریب جریان اسمش رو نبر را خوردم؛
- این شاهکاری که زدند درست، اما من یک لیتر بنزین هم با آن پول نزدم و سند آن نزد مسوولان این مزایده موجود است.
- من مسوول آلودگی هوای تهران هستم تا شهرداری را ببرم زیر سوال. هر روز شش ساعت، به صورت در جا گاز می‌دادم تا دود تولید شود و هوای تهران آلوده شود. 
- من مسوول بیکاری هستم. من هر آدم باکاری را می‌دیدم می‌رفتم و زیر پایش می‌نشستم و می‌گفتم «نمی‌خواد کار کنی، بپر بالا، بریم یه دوری بزنیم.» کارها را همین‌طوری و با همین سیاست از بین می‌بردیم.
- من همان کسی هستم که باعث آب و روغن قاطی کردن باقی ماشین‌ها در این اواخر بوده‌ام. و آرامش را از جامعه‌ی ماشینی گرفتم... (باقی اعترافات در داشبرد من به صورت کتبی موجود است) 
- من همان کسی هستم که باقی ماشین‌ها را ترغیب کردم دوگانه‌سوز شوند و از یگانه‌سوزی خارج شوند. 
- من مسوول آسیب‌های اجتماعی هستم. اما نمی‌دانم چطوری. 
- من مسوول آن یکی مورد هم هستم. بله. خودم هم آن را تکذیب می‌کنم اما مسوولش هم هستم.
- من مسوول این و این و این هم هستم. (چندتا بریده‌ی روزنامه نشان می‌دهد.) 
- اما مهم‌ترین اعتراف من؛ من مسوول جریان اسمش رو نبر هستم. همه داشتند راه درست را می‌رفتند و روی صندلی‌های من نشسته بودند و درباره‌ی مکاتب خاص ایرانی صحبت می‌کردند، که یکهو من منحرف شدم و از راه بیرون رفتم. آقای احمدی‌نژاد خوشبختانه سریع در ماشین را باز کرد و پرید و بیرون و به راهش ادامه داد. اما ما هی دورتر و دورتر شدیم. من مسوول این انشقاق و انشعاب هستم. آی ام ساری. 
- […] 
- من مسول هر چی شما بگویی هم هستم، فقط رادیاتورم جوش آورده، یک چکه آب بده بریزم توش.

نسخه 
 ماشین جان! نسخه‌ی شما این است که […] (آقای سردبیر! نسخه را که دیگر حذف نمی‌کنند.) 
 
 
 

 منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، 7 تیر 90، شماره‌ی 2198
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)