1
"ایده" در همهی مملکتهای فرنگی که سرشان به تنشان بیارزد، ارزشمند و مهم است. یعنی موضوعی است که قابل ثبت کردن و سند زدن به نام صاحب ایده است. "ایده" اصولا موضوع مهمی است چون یک ایدهی ساده میتواند پول زیادی بسازد. در فرنگ شما میتوانید بروید از دزدیده شدن ایدههایتان شکایت کنید.
یک مثال نزدیکش همین فیلم "شبکهی اجتماعی" است که به "ایده"ی فیسبوک و به داستان ماجراهای مدعیهای آن ایده میپردازد.
این چند خط را برای این نوشتم که بگویم "ایده دزدی" اینجا اصلا معنی ندارد چون "ایده" اصلا موضوعی جدی پنداشته نمیشود. مثلا دوستان تو میآیند یا تو را دعوت میکنند که دربارهی فلان چیز با تو "گپ" بزنند یا مشاوره بگیرند یا مثلا تو را به عنوان بخشی اصلی از پروژه معرفی میکنند برای همین قبل از اینکه قراردادی بسته شود "میخواهند نظر تو را در مورد این قضیه بدانند".
بعد تو "چیز"ها و "ایده"هایی را که به ذهنت میرسد به آنها میگویی، بعد خداحافظی میکنی و میآیی بیرون.
بعد خبری نمیشود و مدتی بعد ایدههای تو توسط دیگران "اجرا" میشود.
پایان.
2
این قضیهی "دزدی ایده" و "دزدان ایده" (که نام بهتری برای ایشان به ذهنم نمیرسد) گویا در جامعهی فرهنگی ما امری بدیهی است. از دزدی نام و عنوان مجله و موسسه و ... بگیر تا دزدی طرح فیلم و نمایش و برنامهی رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی... خیلی کش دار است این قضیه. در تمام این سالها خیلی از دوستانم از این موضوع نالیدهاند و دستشان هم به جایی بند نبوده است. این "ایده دزدان" در جلسههای خصوصی و مهمانی تا جلسههای رسمی و اداری تلاش شبانهروزیشان را خستگیناپذیر ادامه میدهند.
برای خواندنیشدن این چند خط میتوانم نمونههای عجیبی را که شنیدهام یا با چشم خود دیدهام اینجا فهرست کنم، اما چه فایده؟
3
آیا این پست وبلاگی شکواییه است؟ آیا مخاطب و مخاطبینی خاص دارد؟ آیا نوشتهای است که میخواسته به دوستی مشترک که ایدهی دوستی دیگر را دزدیده کنایه بزند؟ آیا مخاطبش دزدی است که به نویسنده زده؟ آیا...؟
4
این پست وبلاگی بیشتر یک هشدار پلیسی است؛
وقتی در یک جمع دو نفره صحبت میکنید بعید نیست یکی از شما دزد ایده باشد.
لطفا ایدههایتان را به صورت نقد با خود حمل نکنید و به زبان نیاورید.