چهارشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۹۰

مهم‌ترین تولیدکنندگان تاریخ شفاهی دهه هشتاد!

هفتمین همایش تاریخ شفاهی ایران به کوشش انجمن تاریخ شفاهی ایران و کتابخانه مجلس آغاز به کار کرد که از هفت جهت از درجه اعتبار ساقط است چون از ما و کاناپه دعوت نکرده بودند در این همایش شرکت کنیم. بله. شما که غریبه نیستید. از آن روزی که کاناپه در صفحه‌ی آخر اعتماد راه افتاده بیشترین حجم تاریخ شفاهی مملکت را ما اینجا ثبت کردیم که اگر آن شفاهیات را ثبت نمی‌کردیم به اصلش برمی‌گشت یعنی باد هوا می‌شد. ما نمی‌خواستیم از خودمان چیزی بروز بدهیم که حمل بر مفاخر مملکت نشویم اما امروز خلاصه پروپوزال تاریخ شفاهی دهه هشتاد هجری خورشیدی را بروز می‌دهیم. ایناهاش؛ 

بزرگترین تولیدکننده تاریخ شفاهی: آقای دکتر کارشناس ارشد    (که به صورت پیوسته شش هفت سال است مدام دارد تاریخ شفاهی تولید می‌کند و دستش هم درد نکند که ادبیات شفاهی ما را غنی کرد. به افتخارشان دست بزنید.) 

مثال تولیدات: 1- رسمیت بخشیدن به لولو و شغل او؛ یعنی واردات و صادرات مرکبات و انار. 
2- جان‌بخشی به اشیا و مرکبات؛ با هلو نامیدن دکتر لنکرانی وزیر سابق دولت. 
3- احیای آتش‌نشانی سنتی و بومی (مانند طب سنتی) با رسمیت بخشیدن به خاموش کردن آب با ریختن آب درست همان جایی که سوخته، نه این‌ورتر نه آن‌ورتر. 

تولیدکننده شوخی‌ترین تاریخ شفاهی: آقای دکتر شمس حسینی وزیر اقتصاد که الان مدت‌هاست سخنرانی می‌کند که دلار و سکه بکشند پایین اما آن‌ها بعد از هر بار سخنرانی او می‌کشند بالا. طوری که به نظر ما وزیر اقتصاد و دلار و سکه با هم شوخی دارند.

تولیدکننده به‌علاوه‌ی 18ترین تاریخ شفاهی: آقای پرفسور مسعود فراستی که در برنامه‌ی روم به دیوار و گلاب به روتون "هفت" فیلم مسعود کیمیایی را چطوری بگم، یعنی نمی‌شه گفت، (حالا خود فراستی رو آنتن چطوری روش شد بگوید را ما نمی‌دانیم) خلاصه فیلم مسعود کیمیایی را در برنامه زنده تلویزیونی گفت چیز است... یعنی چیز... اصلا حیا هیچی، ادب چی؟ بابا اصلا به ما چه؟ زنگ بزنید فراستی بگویید برای‌تان تعریف کند.

تولیدکننده قاطع‌ترین تاریخ شفاهی:  [...] ای بابا. بگذریم. 

توضیح شفاهی 
یعنی فکر نکنید به خاطر خط قرمزها و ممیزی‌ها و غیره، حرف‌های شفاهی این عزیزان را بندهای بالا منتشر نکردیم ها. به جان خودمان این‌طوری نیست. یک دلیل بیشتر ندارد؛ این ستون را خانواده می‌خواند. یک حرف‌هایی غیرخانوادگی است و نباید در جمع و مخصوصا پشت تریبون و روی آنتن زنده به زبان آورد. 

نتیجه‌گیری شفاهی 
1- ما به عنوان نظریه‌پرداز و به عنوان گردآورنده تاریخ شفاهی دهه هشتاد (که بخش کوچکی از آن را امروز دوباره منتشر کردیم) از صمیم قلب راضی هستیم و از ته دل آرزو می‌کنیم و از مسوولان کتابخانه‌ی ملی خواهش می‌کنیم تاریخ شفاهی این دهه را با هفت آب بشویند که چیزی از آن به گوش آیندگان نرسد. ممنون. 
2- آن قدیم‌ها ادبیات عامه ادبیاتی بود که حرف کاف‌گاف‌لام‌دار زیاد داشت. الان ادبیات رسمی این‌طوری شده. حرف مردم را مسوولان می‌زنند نتیجه‌ی کار و خرابکاری مسوولان را مردم درست می‌کنند. 




منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، ستون کاناپه، 12 بهمن 90، شماره‌ی 2320
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)