من تنها آسانسورچی دنیا هستم که قصه بالا و پایینرفتنهام رو براتون تعریف میکنم
طبقه جیاف
در باز شد و... هیچی به هیچی. در و دیوار آسانسور را تار عنکبوت برداشته بود. آسانسورچی توی آسانسور نبود. آسانسور خالی خالی بود. هیچ خبری نبود. مردمی که پشت در آسانسور پلاکارد «آسانسور باز شود آسانسورچی آزاد شود» دست گرفته بودند، همینطوری هاج و واج زل زدند به داخل آسانسور. موجی از غم جهان را برداشته بود. مردم آه میکشیدند. بزرگترها میگفتند: «گفتیم که همهش نقشه بوده.» جوانترها میگفتند: «میآسانسورم میآسانسورم آن که برادرم آسانسورید.»
ولی واقعا آسانسورچی کجا بود؟ او در این مدت، این هفتههای متوالی چه بلایی سرش آمده بود؟ آیا دزدیده شده بود؟ ربوده شده بود؟ ترور شده بود؟ اسمش توی لیستها نبود. حتی دوستان و خانوادهاش به کلانتری مراجعه کردند. آنها گفتند شاید آسانسورچی به خاطر ارتفاع زیاد سبیل یا ارتفاع کم فاق شلوار جلب شده باشند. شاید داشته نصفه شبی با صدای بلند توی کوچه آواز میخوانده، که چون ماشین نداشته، جای ماشین خودش را بردهاند پارکینگ و خواباندهاند. شاید هم دستش بطری آب معدنی بوده، بعد دیدهاند آسانسورچی مسلح است و دارد به سمت پارک آب و آتش میرود، برای همین با یک سلسله عملیات تکاوری آسانسورچی را غافلگیر کردهاند، بعد سریع خلع سلاحش کردهاند و بطری آب معدنی را از دستش درآوردهاند. الان هم بطری آب معدنی ضمیمه پرونده آسانسورچی است (البته فشنگهای بطری طی عملیاتی ضربتی از بطری خالی شده و الان بطری فاقد آب معدنی میباشد) و خود آسانسورچی هم منتظر است محاکمه شود. آسانسورچی کجا بود؟ این همه شایعه؟ خیلی عجیب است. خبرنگار 20:30 گفت: «آسانسورچی جاسوس بود. یک چمدان وسایل جاسوسی ازش توی طبقه جیاف مانده.» اما بیسیبی گفت: «به راستی آسانسورچیها از آینده شغلی خود مطمئن هستند؟» وی او ای گفت: «برید به همه آسانسورچیها نفری یه شاخه گل بدید. برید و تاثیر این کار رو ببینید. به همه دربونها لبخند بزنید. مطمئن باشید با این کار همه چی حل میشه.» اما خبرنگار 20:30 در گزارش ویژهای گفت: «تا به حال در اروپا 300 هزار آسانسورچی و در آمریکا 324000 آسانسورچی ناپدید شدهاند و این یک اتفاق طبیعی است.»
کماکان طبقه جیاف
کماکان طبقه جیاف
مردم ازدحام کرده بودند و کنار نمیرفتند. اما قذافی کنار رفت. بشار اسد را هر کاری میکردند کنار نمیرفت. صدام حسین؟ بن لادن؟ همه داشتند کنار میرفتند. ولی مردم کنار نمیرفتند. آسانسورچی چی؟ او کجا بود؟ آیا او به این راحتیها کنار رفته بود؟
باز هم طبقه جیاف
کارشناسان بررسی کردند و دیدند کابلهای آسانسور سالم است. برای همین احتمال سقوط یا قتل از بین رفت. اما کارآگاهان معتقد بودند آسانسورچی ناپدید شده. آنها به خبرنگاران گفتند: «آسانسورچی نیست.»
هنوز هم طبقه جیاف
هیچ کس نمیتوانست نظر قطعی بدهد. آیا آسانسورچی هرس شد؟ حرص خورد؟ حصر شد؟ سحر شد؟
توی طبقه جیاف
آیا آسانسورچی رفته بود جنگل؟ آیا رفته بود هیزم بیاورد و تنور انتخابات را گرم کند؟
از سر طبقه جیاف
شائبهای به وجود آمد که آسانسورچی را جنی کردهاند و جنها آمدهاند و بردهاندش و الان فرستادهاندش در یک کوزه در یک زیرزمین نمور. اما وقتی پس از بیشتر از صد روز بیخبری و عدم حضور رسانهای، اسفندیار رحیم مشایی چند روز پیش ظاهر شد، شایعه دسیسه جریان انحرافی به کلی ملغی شد. اسفندیار به دوربین لبخند زد و رفت پی کارش.
هنوز طبقه جیاف
همه نگران آسانسورچی شده بودند. او هفتهها بود که ستونش را در مجله چلچراغ نمینوشت. ایمیلهای زیادی به آسانسورچی فرستاده شده بود. توی سایت «کتاب صورتی» کلی پیغام و کامنت گذاشته بودند که «آسانسووووورچی کجایی؟» چقدر لایک زده بودند که یعنی حواسمان بهت هست برگرد آسانسورچی.
بر خلاف خوانندگان آقای مدیرمسئول در جلسهای پنهانی گفت: «اگه آسانسورچی دیگه مطلب نده خیالمون راحت میشه! کلهش خیلی باد داره، با همین باد کلهش، ممکنه یه روز کن فیکن بشه.»
بزرگمهر حسینپور هم در همین جلسه محرمانه گفته بود: «کی هست چی هست این آسانسورچی؟»
مدیر مسئول گفته بود: «بابا اسم یه صفحهاس توی مجله. نویسندهش که دوست صمیمی خودته.»
بزرگمهر گفته بود: «من یه دوست صمیمی داشتم که نویسنده بود، نه آسانسورچی.»
و این طوری شد که این طوری شد.
طبقه جیاف
اما خبری از آسانسورچی نبود. آسانسورچی کجا بود؟ آسانسورچی با بهرنگ کیاییان بین دو روستا خورده بود به تپه. ماشین جمع شده بود، آسانسورچی پهن.
آنها هرگز ربوده نشدند. آسانسورچی هرگونه سوءاستفاده بنگاههای خبری و رسانهها را تکذیب میکند. مگر آن آقای احمدینژاد 11 روز نرفت سر کارش و گفت دارم دورکاری میکنم، اتفاقی افتاد؟ مگر این آقای لاریجانی نبود که دو هفته نیامد مجلس و گفت کمرم درد میکند، اتفاقی افتاد؟
آسانسورچی باز خواهد گشت و به همین مناسبت اعلام جشن و پایکوبی میکند. آیا آسانسورچی باز خواهد گشت؟ آیا دستهای پنهان میگذارند آسانسورچی باز گردد؟ اگر میخواهید آسانسورچی باز گردد، عدد 2 را به شماره *******0912 اساماس کنید!
منتشرشده در هفتهنامهی چلچراغ، ستون آسانسورچی، شمارهی .
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)