1- باز کردن خبرگزاری فارس یا روشن کردن تلویزیون و تماشای بیست و سی یا مطالعهی ستون خوانندگان روزنامههای عصر سابق برای پیدا کردن سوژه.
2- افسوس خوردن از این که این همه طنزنویس بالقوه هدر شدهاند و دارند در فارس و صدا و سیما و روزنامهی عصر سابق با مطالب طنزشان به صورت جدی برخورد میشود و طنزهایشان به جای سرمقاله و گزارش و مصاحبه و تلفن خوانندگان و گفتوگوی ویژهی خبری و غیره استفاده میشود.
3- انتخاب یک سوژه از بین هزار سوژهی طنز روزانه.
4- افسوس خوردن از اینکه خوب نیست آدم هر روز اسفندیار رحیم مشایی و رحیمی و صفار هرندی و فاطمه رجبی را سوژهی طنز کند.
5- افسوس خوردن از اینکه خوب است اما نمیشود هر روز آقای محمود احمدینژاد را سوژهی طنز کرد.
6- سپس وارد مرحلهی تحقیق و تفحص و جستوجو پیرامون سوژه میشویم. برای این کار باید فیلترشکن را باز کنیم.
7- طنز را مینویسیم.
8- پرینت طنز را دبیر تحریریه میخواند و با قلم سبز بعضی کلمهها و جملهها را حذف میکند.
9- پرینت طنز را سردبیر روزنامه میخواند و با قلم قرمز بعضی کلمهها و جملهها را حذف میکند.
10- پرینت طنز را معاون مدیرمسوول میخواند و با قلم آبی بعضی کلمهها و جملهها را حذف میکند.
11- پرینت طنز را مدیرمسوول میخواند و با ماژیک ضدآب بعضی کلمهها و جملهها را حذف میکند.
12- پرینت طنز را حروفچینی میخواند و بعضی کلمهها و جملهها را که به نظرشان خطرناک است، دیلیت میکند.
13- پرینت طنز را صفحهآرایی میخواند و با موس بعضی کلمهها و جملهها را که به نظرشان شیطنت دارد، کات میکند.
14- مسوول صفحهی آخر چون جا کم دارد پاراگراف آخر را حذف میکند.
15- روزنامه میرود برای چاپ. وقتی روزنامه چاپ شد از ستون طنز روزانه فقط این مانده است؛ […]
16- روزهای دیگر، هر وقت مثل امروز کاناپه حذف شود، مراحل دیگری از روزنامهنگاری را آموزش میدهیم.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، دورهی جدید، ستون کاناپه، 28 شهریور 90، شمارهی 2264
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)