سه‌شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۵

عید آمد و ما لختیم

پدربزرگ مکتبی بود. سواد خواندن قرآن هم داشت. شعرهای بسیار هم از بر بود. شعرهای حکیمانه و پندآموز و مطایبه در ذهنش فراون داشت. یکی از آن شعرها را که نمی‌دانم اصلش به کجا برمی‌گردد (و البته نباید بسیار هم قدیمی باشد) عیدانه‌ای بود پر از فقر و درد که طنز تلخی لابلایش موج می‌زد:

عید آمد و ما لختیم

رفتیم به بابام گفتیم

بابام گفت به چسم به نیم‌چسم

برای عیدت می‌چسم

روح پدربزرگ شاد... پدرخوانده‌ی خاندان عالمی بود برای خودش.

دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۵

کهنه‌ی سال را عوض کنید (دستورالعمل چندش 1)

یک سال دیگر هم کهنه شد. کهنه‌ی سال را باید عوض کنیم. در اینجا آموزش عوض کردن کهنه‌ی سال را برای شما می‌آوریم:

مواد لازم:

عمر........... به اندازه‌ی یک سال

کهنه........... یک عدد

ترکمون....... به اندازه‌ی دلخواه (که به زندگی‌تان زده شده باشد)

طریقه عوض کردن کهنه:

ابتدا پاهای سال را از هم باز می‌کنیم. توجه داشته باشید این باز کردن با باز شدن، بازنشستگی و هر نوع بازی دیگر تفاوت دارد. سپس لاستیکی سال را باز می‌کنیم و بعد از آن کهنه‌ی سال را برداشته به ترکمونی که به زندگی‌مان زده شده است و یا خودمان به آن زده‌ایم، دقت می‌کنیم.

(در نظر داشته باشید که می‌توانید با صبر و حوصله‌ی فراوان به گندی که در یک سال گذشته به زندگی خود زده‌اید نگاه کنید بلکه درس عبرت بگیرید.)

سپس با گرفتن سوراخ دماغ‌های محترممان، کهنه را که به حتم غیرقابل استفاده است در سطل زباله در دار می‌اندازیم. بعد از انجام مراحل فوق، منتهاعلیه تحتانی سال مبارک را، زیر آب سرد شسته و آن منطقه را با حوله خوب خشک می‌کنیم.

آن گاه با پاشیدن پودر بچه به مواضع جانبی و جوانب موضعی به کار خود پایان می‌دهیم.

برای «کهنه کردن» سال جدید، یک سال فرصت دارید اما می‌توانید برای جلوگیری از کثافت‌کاری و جنگ جهانی سوم، عجالتا از یک کهنه یا مای بیبی در مهر و موم کردن نیروگاه‌های هسته‌ای سال جدید استفاده کنید.

.........

دستورالعمل‌های چندش دیگری را برای طول عید شما عزیزان در نظر داریم که به تدریج منتشر می‌شود.

جمعه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۵

اين بچه‌ي ننر عقب‌افتاده دوزار به آدم نمي‌رود كه نمي‌رود

موضوع اين است كه تا به حال وقتي نوروز مي‌آمد و پدر و مادر سياست و اقتصاد ايران مي‌خواستند براي بچه‌شان لباس نو بخرند، بدو مي‌رفتند و يك كت و شلوار سرمه‌اي يا طوسي مي‌خريدند و مي‌آوردند تن بچه‌شان مي‌كردند و بعد گل و گشادي و تنگ و كوچكي‌ش را با سوزن نخ و قيچي و سنجاق قفلي درست مي‌كردند. البته هيچ وقت اين لباس نوي بچه‌گول‌زنك بر تن اقتصاد و سياست و فرهنگ خوش ننشسته‌است.
ولي اصل قضيه اين است كه اين بچه‌ي ننر عقب‌افتاده يا عقب‌مانده (خدا مي‌داند!) مشكلش پيراهن و شلوار نو نبود. مشكلش زيرپيراهني و زيرشلواري بود كه به خاطر بي‌توجهي پدر مادرش سال‌هاي سال در آن كثافت‌كاري كرده است و كسي يك بار عوضش نكرده و طهارتش نگرفته است.
حالا همچين بوي گندش از ده فرسخي به مشام مي‌رسد كه اگر كت و شلوار ماكسيم كه هيچي ، كت و شلوار دست‌دوز ايتاليايي هم تنش كني دوزار به آدم نمي‌رود كه نمي‌رود.

سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

سيگارت هسته‌اي

احمدي‌نژاد اعلام كرد در راستاي دستيابي به انرژي هسته‌اي، در روز چهارشنبه‌سوري، ايران سيگارت‌هاي هسته‌اي خود را، كه توسط دانشمندان جوان و نوباوه اختراع شده است، آزمايش مي‌كند
در پي اعلام اين خبر امريكا ناوهاي خود را از خليج فارس خارج كرد
گفتني‌ست فشفشه‌هاي هسته‌اي ايران دوربرد محسوب مي‌شود كه اين موضوع واكنش اسراييل را در پي داشته است

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

با فیلم سیصد چه کار کنیم؟

فیلم 300 هم ساخته شد. این لینک را از وبلاگ بزرگمهر می‌آورم و ارجاع می‌دهمتان به اینجا برای یک راهکار مناسب برای اعتراض و مبارزه با توهینی که در این فیلم به سرزمین ایران شده است
اینجا به همت لگوماهی ساخته شده است . او از هنرمندان و کاریکاتوریست‌ها خواسته با کشیدن آثاری پیرامون ایران باستان تصویر مناسب و واقعی ایران را در ذهن مخاطبان فیلم 300 جا بیندازند.
خواهش می‌کنم بروید و ببینید و در ساختن بمب گوگلی آن، کمک کنید.