دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۶

ادبيات را شستيم گذاشتيم كنار!

سلام ناتور! اين سوال و اين بازي خرده‌شيشه دارد. در واقع از آن سوال‌هاست كه يك نجيب‌زاده در برابرش سكوت مي‌كند! به هر حال هر چه بگويي در دادگاه عليه خودت استفاده مي‌شود.
...
1- اما كتاب‌هاي نصفه‌خوانده يا نيمه‌رها شده‌ي من در كتابخانه‌ام كاملا مشخص است. اين كتاب‌ها اكثرا آثار كلاسيك ادبيات فارسي را در برمي‌گيرد! حقيقتش اين است كه فكر مي‌كنم اگر همسنگ وزن ديوان‌ها، صله نمي‌دادند، حجم كتاب‌هاي كهن و ادبيات كلاسيك ما خيلي كمتر مي‌شد، و البته موجزگويي و حرف درست و درمانشان هم بيشتر. يك حرف را صدجور پيچيدن و يك مفهوم را چندجور گفتن، مثلا رساندن شخصيت اصلي قصيده از اين سوي دشت به آن سوي دشت را در صدها بيت طول دادن، جز تمرين عروض حاصل ديگري ندارد. و البته خود عروض هم كه بايد جزو ميراث فرهنگي و آثار باستاني يا جزو هنرهاي منجوق‌دوزي و ساخت گل‌چيني! در ايران ثبت شود چون خاصيتي براي اين روزگار ندارد. (نقش عروض در جامعه‌ي ما چيزي‌ست شبيه نقش كشتي ‍ژاپني در نظم نوين جهاني) انگار ادبيات را كه شستيم گذاشتيم كنار! بهتر است قضيه را درز بگيريم.
2- مجموعه كتاب‌هاي فلسفي من بيشترشان نيمه‌خوانده، يا كمابيش خوانده شده است. كلا فيلسوف حرفش را كه كش بدهد خوشم نمي‌آيد.
3- همين نسخه را براي كتاب‌هاي روانشناسي‌ام پيچيده‌ام.
4- مجموعه اشعاري كه خريده‌ام، فارسي و ترجمه، تا آنجايي خوانده‌ام كه شاعر يا به تكرار افتاده است، يا دستش رو شده است! و در اين فهرست ممكن است اسامي شاخ‌هاي شمشاد شعر هم باشد كه هر كدام فوج فوج فدايي دارند.
5- كتب حقوقي. حتما چندتايي از آن‌ها را بخوانيد! تا ببينيد يك وكيل چطور مي‌تواند از آب كره بگيرد يا پشه را در هوا نعل كند!
6- كتاب آيين‌نامه‌ي راهنمايي و رانندگي؛ چندبار شروع كردم اما هميشه چند صفحه‌ي اولش را خواندم!
7- كتاب آشپزي؛ جز دستور پخت ماكاراني جاي ديگرش را بررسي نكرده‌ام!
8- رساله.
...
اين از آن كتاب‌هايي كه لاي‌شان باز مانده و بسته نشده است. من از ناتور دعوت مي‌كنم فهرستي از كتاب‌هايي بدهد كه مناسب ديده تا در سر نويسنده‌اش كوبيده شود.