دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۲

: چی‌کار می‌کنی؟ - من چم می‌ورزم

[فرهنگستان زبان و ادب فارسی سنگ تمام گذاشت]

هرچه ما جلوگیری کردیم تا به کلمه‌های مصوب فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی کار نداشته باشیم، نمی‌شود. دست آدم که نیست. این‌بار «ایسنا» رفته کلمات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی را پیدا کرده و رسانده به دست ما تشنگان بی‌زبان و بی‌ادب فارسی. این هم شما و این کلمه‌ها و ترکیب‌های خنده‌دار رسمی:

اسکی (ski) = برف‌سُری
دست‌شان درد نکند با این کلمه‌سازی. احتمالا به چوب اسکی می‌گویند: ترمز برف‌سُری.
فقط از فرهنگستان زبان و ادب فارسی تقاضا داریم، با توجه به کلمه کامل «برف‌سُری»، برای آن حالت خاصی هم که آدم می‌نشیند و با منتهاالیه خود روی برف سر می‌خورد، کلمه پیشنهاد کند.

اسکیت (skating) = چرخ‌سُری
یعنی اگر ماشینی توی زمستان چرخش سر بخورد و بزنیم به کسی، پلیس اینطور می‌نویسد:
تصادف به علت اسکیت‌کردن با ماشین‌سواری.

کیک بوکسینگ (kick boxing) = پامُشت
پامُشت؟ من مطمئنم هیچ‌کدام از اساتید مستقر در فرهنگستان کیک‌بوکسینگ ندیدند و پامشت را از لغت‌نامه و نهایتا سرچ در گوگل به دست آوردند. اما باز خوشحالم حالا که بدون تحقیق، و به‌صورت قضا قورتکی کلمه می‌سازند، کیک بوکسینگ را «پا زدن در حال جعبه» ترجمه نکرده‌اند!
با این اوصاف به زودی پاتوپ به جای فوتبال، شلیک‌توپ جایگزین والیبال، دست‌توپ معادل هندبال و سبدتوپ به‌جای بسکتبال استفاده می‌شود.

ژیمناستیک (gymnastic) = چم‌ورزی
گزارشگر: شما چه ورزشی می‌کنی؟
ورزشکار: من چم می‌ورزم.

دیالوگ 2
اولی: میای بریم باشگاه، با هم چم بورزیم؟
دومی: نه که نمیام.

راکت (racket) = دستاک
دستاک؟ یعنی وجدانی، عالمی بمیره، به این نان و نمک، اگر چهارتا از این اساتید توی عمرشان رفته باشند استادیوم. استادیوم که خوب است باشگاه هم نرفتند. باشگاه که هیچی، مطمئن باشید دنبال بچه‌شان هم نرفته‌اند تا دم باشگاه. هی کلمه‌ها را گوگل می‌کنند بعد کلمه می‌سازند همین می‌شود دیگر.

ادامه دارد...
فردا باقي حساب فرهنگستان را مي‌رسيم

منتشرشده در روزنامه شرق