امروز از سیاسی کشیدیم بیرون و فرو رفتیم در بهداشت ودرمان. این یادداشت هم سراسر علمی است پس پایه و بنیان درست و حسابی ندارد:
لطیفههای واگیردار
- مرغه به خروسه میگوید: خیلی دلت هم بخواهد، ایدز که ندارم!
- آنفلوآنزای مرغی میرود سراغ شترمرغه. شترمرغه میگوید: بیخود دور و بر من نچرخ؛ چون من شترم و دارم میروم بالماسکه!
- به نظر کارشناسان، خروسه چون بچهی طلاق بوده، آنفلوآنزای مرغی میگیره!
- یه مرغ دارم روزی دو تا تخم میذاره... دیروز ترتیبش را دادم؛ بلکه مرض ریشه کن شود.
- اگر میشد 10 تا از این مرغهایی را که آنفلوآنزا دارند در وسط خیابان یا مرغداری اعدام میکردیم، این معضل حل میشد! (نقل به مضمون!)
- مژده به خسیسها و بیپولها؛
تا دیر نشده بشتابید!
موقعیتی فراهم شده است تا مهمانی بگیرید اما به بهانهی آنفلوآنزا، جلوی مهمان اشکنه یا کالاجوش، بگذارید.
- تا اطلاع ثانوی ازدواج نکنید؛ به علت شیوع آنفلوآنزای مرغی، جوانان مجرد «قاطی مرغها» نشوند!
***
در پایان برای ریشهکن شدن آنفلوآنزای مرغی، ایدز، وبا و... محض خنده یک دقیه سکوت میکنیم.