این روزها داخل تاکسی و مترو میشنوم که مردم شروع کردهاند به پیشبینی انتخابات آیندهی ریاست جمهوری. از حالا هم همه مطمئن هستند که محمود احمدینژاد رای میآورد. دلیلشان هم این است که حکومت این طور میخواهد! همانطور که در دوره پیش میخواسته هاشمی رفسنجانی رای نیاورد. بعد نمیدانم چطور گوزن و شقایق را با هم مرتبط میکنند و نتیجه میگیرند دست همهشان، یعنی احمدینژاد و رفسنجانی و خاتمی و حکومت و... در یک کاسه است! خب در این لحظه من با خودم فکر میکنم طنز نوشتن از عمال حکومتی واجبتر است یا از مردم؟ این میان کدامشان نیاز به نقد و نیاز به طنز دارد؟
مدتهاست میاندیشم حکومت محکمی داریم. یعنی هرکاری که برای حکومت کردن و بقای آن لازم است به نحو احسن توسط حکومتیان اجرا میشود. این بحث را نمیخواهم بشکافم اما شاید بتوانید بپذیرید که حکومت، حکومت قویای است. یادتان باشد که در بلبشوی چند سال پیش تیتر یک روزنامههای حکومتی از قول وزیر اطلاعات این بود: با سه میلیون نفر طرفدار هم میتوانیم حکومت کنیم
حالا میخواهم ذهنتان را دعوت کنم به این اندیشهورزی که مردمی که عمری است منتقد همه چیز هستند جز پروراندن و پذیرفتن این باور که دست همه در یک کاسه است و دست روی دست گذاشتهاند که امریکا حمله کند! بیشتر جای نقد و طنز دارند یا حکومتیان که آهسته و پیوسته و دانسته به کار خویش مشغول هستند؟
مدتهاست به این موضوع فکر میکنم که احمدینژاد را باید به بوته نقد و طنز کشید یا کسی را که به او رای داده است
.
.
.
مرتبط