یکشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۸

مانیفست ادبیات داستانی ایران و چند پرسش

اتل متل توتوله

گاو حسن چه جوره

نه شیر داره نه پستون

شیرش رو بردن هندستون

یک زن کردی بستون

اسمش رو بذار عم قزی

دور کلاهش قرمزی

هاچین و واچین

یه پات رو ورچین


پرسش‌ها و تاملات:

.

اتل متل توتوله

در این بند به وضوح به تاثیر دف دف رضا براهنی در شعر و داستان، اشاره‌ی مستقیم شده است. و این مشت محکمی است (شاید پاسخ درخوری هم باشد) به آنان‌که تاثیر صدا در تصویر و صدا در سیما را انکار می‌کنند.

.

گاو حسن چه جوره

گاو حسن چه کسی است؟ آیا رمزی در این جمله نهفته است؟ آیا گاو حسن به مافیای پخش کتاب اشاره می‌کند؟ آیا گاو حسن همان گاو غلامحسین ساعدی نیست؟ آیا گاو غلامحسین ساعدی نمرده است و در تمام این مدت مخاطبان ادبیات و سینمای اقتباسی بازی خورده‌اند؟ آیا گاو حسن فقط به گاو حسن اشاره می‌کند یا به خود حسن هم اشاره می‌کند؟ آیا گاو حسن گاو است؟ آیا به صورت رمز و اشاره به خود حسن که گاو دارد توهین شده است؟ آیا احوالپرسی از گاو حسن نوعی رفیق‌بازی و باندبازی در پشت‌پرده‌ی ادبیات را نشان نمی‌دهد؟ آیا گاو حسن کنایه‌ای مستقیم به مخاطب است؟ و یا تلاش شده است سرنخی از کسانی که مشغول دوشیدن شیر گاو حسن هستند، به ما بدهد؟ آیا باندها و حلقه‌های ادبی در این جریان نقش دارند؟ آیا نقش وبلاگ‌ها و سایت‌های ادبی در گاو حسن مستتر است؟

.

نه شیر داره نه پستون

چه کسانی گاو حسن را دوشیدند؟ ما نمی‌دانیم. چه کسانی به شیر گاو حسن، که مربوط به بیت‌المال هم می‌شد، نظر داشتند؟ ما نمی‌دانیم. چه کسانی شیر گاو حسن را ارث پدری خود می‌دانستند و سر آن خون به پا کردند؟ ما نمی‌دانیم. ما فقط می‌دانیم که نامردها شیر را که بردند، هیچ، به پستون گاو حسن هم رحم نکردند.

آیا اشاره‌ی مستقیم به پستون گاو حسن نوعی فرافکنی است؟ آیا ممیزان زیر پستون خط نمی‌کشند و نمی‌گویند باید به جای آن "عضو شیردهی" جایگزین شود؟

.

شیرش رو بردن هندستون

باندهای ادبی نه تنها به پستون گاو حسن رحم نمی‌کنند بلکه با شیر گاو حسن در کشورهای دیگر شیرپارتی می‌گیرند. آیا همین شیر نیست که هزینه‌ی جایزه‌های خصوصی را تامین می‌کند؟ آیا پستون گاو حسن، همان جایی نیست که ارشاد به آن اشاره کرده و گفته می‌خواهد آن را (یعنی منابع و پشتیبانی‌های خارجی از جوایز خصوصی ادبی را) به همه، حتا شما دوست عزیز، نشان دهد؟

راستی آیا نشان دادن تبرج محسوب نمی‌شود؟

.

یک زن کردی بستون

اسمش رو بذار عم قزی

دور کلاهش قرمزی

هاچین و واچین

یه پات رو ورچین

آیا این مانیفست با اطلاع مسوولان نوشته شده است؟ و بنا بر مصلحت جوان‌ها را تشویق به ازدواج می‌کند؟ آیا در این دعوت نکته‌ای پنهان است؟ آیا چون گاو حسن شیر و پستون ندارد و بنابراین نسل جوان داستان‌نویس دستش به جایی بند نخواهد شد، بهتر است زودتر ازدواج کند که دستش بند شود؟ آیا اشاره‌ی ظریفی به بند شدن دست داستان‌نویس با دستبند شده است؟ و آیا ازدواج جوانان آنان را از گناه و معصیت و داستان‌نویسی دور می‌کند؟