سه‌شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 21

رد پای تو در لیلی و مجنون
و جایی که رستم بند را آب داد و دل بست
در چهره اثیری زن اساطیری
آنجا که پیرمرد خنزرپنزری دستش رو شد
در هیاهوی همسایه‌ها
در وا رفتن شازده احتجاب
در همسفر
آنجا که چشاش چه سگی داره لامصب
در هول چکاندن ماشه وقتی که این زن حق منه عشق منه
در ادبیات کلاسیک لابه‌لای عروض
در داستان‌های زیر کرسی
در ماه روی پیشانی تو
در تصویر تو در آینه، کنار درخت و خنجر و خاطره
وقتی مرا بی‌سببی نیستی
در وقتی چشم‌هام اشک می‌افتد موهام را از جلوی چشمم کنار می‌زنم تو آنجا نشسته‌ای
در خرده‌ریز خاطرات و خاورمیانه
در میان لباس‌های زمستانی‌ت
که تو را در آن بیشتر دوست دارم
در ملاح خسته خیابان‌ها
در سطری از چای در غروب جمعه روی میز سرد می‌شود
در سمت تاریک کلمات
در شعری از شاعری گمنام
پیداست
دستت دیگر رو شده است
اما تو را لو نمی‌دهم

من این بازی را ادامه نمی‌دهم