دوشنبه، دی ۳۰، ۱۳۹۲

شبانه بی شاملو - 31

محله‌ها دندان شیری
پیچ شمیران دندان آسیاب
میدان رسالت دندان نیش
چهارراه ولیعصر دندان عقل
هر دندانی را که از شهر کشیدند
جای خالی‌ش را زبان می‌زنم

برج‌ها در جای قرارگاه‌های دنج ما کج درمی‌آیند

فک شهر در ایستگاه پایانی پیاده شده
و قطار ایستگاه به ایستگاه فروتر می‌رود

تهران به پیرمردی می‌ماند که دندان‌هاش را دانه دانه با انبر کشیده‌اند
و بنا بر دستور جدید شهری
کارگران توی دهانش مشغول کارند

و این آب‌نمای وسط همت
برای شستن این همه رنگ خاکستری کفایت نمی‌کند

به جای خالی پیچ شمیران
به جای خالی تو
به جای کوچه‌هایی که با تو پیاده می‌رفتم
نانوایی که از آن نان می‌گرفتیم
بقالی که برایت بستنی یخی خریدم
کافه‌ای که دست‌های ما را با هم آشنا کرد
زبان می‌زنم

شهر کج درمی‌آید
برج میلاد کج می‌شود
و کلاهش را بالاتر می‌گذارد

کارگران مشغول کارند
و از بین من و تو که نخ هم رد نمی‌شد
اتوبانی گذرانده‌اند

به جای خالی تو
زبان می‌زنم

زبانم می‌برد
بزرگراه را خون برمی‌دارد