پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۸

خودآموز نصب روشنفکری بر آدمیزاد! (یادداشت رویا صدر)

درنگی برکتاب "دخترها به راحتی نمی‌توانند درکش کنند"

رویا صدر - منتشرشده در هفته‌نامه‌ی ایران‌دخت، شماره‌ی 44


...
فرض بگیرید یک کافی‌شاپ کنج خیابان، با ملحقاتش که همان آدم‌ها و صندلی‌ها باشند:صندلی هایی که برای خودشان از آدم، آدم ترند و آدم هایی که گاه یک صندلی لهستانی زپرتی را می‌مانند:یک فضای شیک ِ مدرن ِ امروزی ِ بشدت آشنا و در عین حال غریب ، در کار شیئ واره کردن آدم‌ها و هویت بخشی به اشیا. این غرابت را تعمیم بدهید به متن، زاویۀ دید روایت، دیالوگها، مونولوگ‌ها، همه و همه را دگرگون کنید تا در سایۀ این آنارشی شیرین، به دنیای درهم و برهم درون و بیرون آدم‌ها نقب بزنید و آشکارش کنید. آنگاه بازنمایی مضحکه‌های دنیای روشنفکر کافه نشین امروز را آوار کنید بر سر مخاطبان بخت برگشته ای که تا به حال، با آرامش، داشتند کنج کافه، روی صندلی لهستانی(احیاناً) قهوه شان را می‌خوردند و غرق در دنیای روشنفکری، "سعی می‌کردند برای هایکو، موتور ملی طراحی کنند!"(1)


این، کاری است که پوریا عالمی در کتاب"دختر‌ها به راحتی نمی‌توانند درکش کنند"مرتکب آن شده است!آثار کتاب، برداشتهایی انسانی است از دنیای درون و پیرامون آدم‌های کتاب. زبان عالمی، تلگرافی و آثارش کوتاه است. تلنگری به ذهن می‌زند و می‌رود. گویی او دوربین در دست، در لوکیشن کافه‌های تهران، به ثبت و انعکاس سریع لحظاتی دست زده است تا به مخاطب یادآوری کند که بیهودگی وهم آلود این دنیا، چقدر واقعی و در عین حال چقدر غریب است. بازنمایی غرابت این فضا(که با غرابت در قالب و شکل روایت اثر نیز همراه است) به آثار کتاب رنگی از طنز می‌دهد. ، تا تلاشی باشد برای یافتن راه و زبان جدیدی در طنز، تا به قول عالمی، کمی ذائقۀ مخاطب را نسبت به طنز "با زیر شلواری افتاد توی حوض"تغییر دهد. طنزی که گاه پیچیده است، گاه روراست و صریح ، که سریع به ذهن مخاطب منتقل می‌شود. در بعضی از جا‌ها در سایۀ زبان شاعرانه و رمانتیک نویسنده پنهان می‌شود و اصلاًبه چشم نمی‌آید و گاه لابلای مفهوم‌پردازی‌ها و فلسفه‌بافی‌های اثر، گم می‌شود. با این حال، پیچش‌های طنزآمیز قلم عالمی ، آنجا که زاویه دید را عوض می‌کند، و آنجا که با ساختار روایت بازی می‌کند و آنجا که با یک نتیجه‌گیری غیرمنتظره در روایت فضای طنزآمیز می‌آفریند، و آنجا که از سوژه فاصله می‌گیرد و با شیطنت نگاهش می‌کند، خواندنی است. در میان آثار کتاب، "شاهنامه‌خوانی در قهوه خانه" سازی دیگر می‌زند. گویا پوریا عالمی با گنجاندن این اثر (که از جمله آثار خوب و خواندنی کتاب نیز به شمار می‌آید) خواسته به مخاطب اثبات کند که از عهدۀ نواختن ساز‌های دیگر نیز بر می‌آید! آثار کتاب، با طراحی‌های توکا نیستانی همراه است که به خوبی از عهدۀ انتقال حس و مفاهیم کتاب برآمده و از نقاط قوت کتاب است.

 "دختر‌ها به راحتی نمی‌توانند درکش کنند" را انتشارات روزنه در شهریور ماه امسال منتشر کرده است.

"کافه نبش"، از آثار خوب این کتاب است:

کافه‌ی نبش خیابان پاتوق روشنفکرترین شخصیت‌های این روزگار است. همه شان مجهز به نگاه جدید، فلسفه‌ی جدید، هنر جدید، عرفان جدید و پوچگرایی جدید هستند. حتا نوشیدنی‌های گرم و سرد جدید سفارش می‌دهند. سیگارهایشان مارک‌های جدید دارد. پیراهن و کفش وحالت مو و سبیل شان جدید است. حرف‌های جدید می‌زنند. به دنیای جدید فکر می‌کنند. اصطلاحات جدید و رسم‌الخط جدید دارند. جدید می‌خندند، جدید غمگین می‌شوند، جدید دندان هایشان را خلال می‌کنند. در بحث‌های خودبه دنیای قدیم و دنیای امروز اعتراض‌های شدید و جدید می‌کنند.
کافه‌ی نبش خیابان در طرح تعریض خیابان است. طبق نقشه هایی که دولت کشیده است، یک بزرگراه جدید از روی آن به زودی می‌گذرد.

...
درباره‌ی کتاب؛ اینجا و اینجا