شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۹

آزمون تخصصی جوایز ادبی

من هم که خوابم
یک بابایی می‌رود خانه‌ی نویسندگان مقیم مرکز و حومه. اتفاقا من هم داشتم از پنجره تماشا می‌کردم. برای همین این روایت را باور کنید.
خلاصه این بابا، شب را آن‌جا می‌ماند. اما قبل از این‌که بخوابد نویسندگان مقیم مرکز و حومه، همگی با هم می‌گویند: «بابا جان! یادت باشه که...
 
 
برای خواندن این حکایت ادبی و شرکت در آزمون تخصصی جوایز ادبی نشانگر موس‌تان را با نشانه‌گیری دقیق بزنید روی اینجا.