نشستم لابهلای تعطیلات
نوروز باستانی و دارم فکر میکنم آیا اینکه بگویند اول تا سیزدهم فروردین عید است و بعد ما با هم شادی کنیم کلاهبرداری
تاریخی و بینالمللی است؟ توی فرنگ هم میگویند کریسمس شده شادی کنید. بروید
مرخصی. خوش بگذرانید. "غیر طبیعی" نیست؟ مگر میشود طبق برنامهریزی شاد
شد یا غمگین؟ همه با هم شاد شویم. با هم غصهدار. با هم برویم مسافرت. طبیعی است
که مثلا برسیم به روز تولد و یهو بگوییم خب بخندیم؟ برسیم به عید و بگوییم خب بخندیم....
یهو بگوییم غمگین شویم؟ طبیعی است؟ من مثلا چهارشنبه حال نداشتم
بخندم، نمیشود بگذارم برای هفته بعد و شاد شوم؟
مثلا اگر مادربزرگ فوت کرده
باشد باید حتما برسیم به سالروز مرگش؛ بعد یهو عزا بگیریم که ای دل غافل.
مادربزرگی که طعم غذاهاش و قصههاش توی سال به یاد آدم نیاد که سالی یک بار زیادش
است برای یادآوری و عزاداری. یا برسیم به روز تولد یه دوستی بگوییم بریم دوستی کنیم؛
وقتی تمام سال باهاش دشمنی کردیم. بریم شادش کنیم وقتی تمام سال غمگینش کردیم. طرف
به ما فکر میکند افسردگی میگیرد بعد ما میخواهیم بپریم از پشت مبل بیرون و داد بزنیم
سورپرایززز .
دیالوگ
- خب کی شادی کنیم؟
: بذار تقویم رو ببینم...
هووووم. شش روز دیگه عیده. صبر کن تا اون روز. بعدش میترکونیم.
آدم دلش که خوش باشد خوش است.
وگرنه میرسد به روزهای تقویم که دستور کرده رسما باید خوشحال باشید یا غمگین، عملا
روزش سیاه میشود. غمش زیاد میشود. آدم وقتی آه نداره با ناله سودا کند، چطور لباس
نو تن کند و حول حالنا بگوید؟
دستوری شدن شادی و غم در
کل تاریخ جهان مشکوک است. بزنیم به خط توهم و این سوالها را مطرح کنیم که توطئه
در پشت پرده در کار بوده؟ یا توجیه اقتصادی داشته؟ وگرنه کسی که دستش به دهانش میرسد
هر وقت هوس کند سبزیپلو با ماهی میخورد و به تقویم نگاه نمیکند. توی فرنگ هم هر
وقتی بخواهد تلپی شامپانی باز میکند و کفش را میپاشد سر و صورت مهمانهاش.
غم و شادی دستوری نوعی کوپن
است که به تعداد معین و مشخص پخش میشود با تاریخ مصرف. یعنی اگر تقویم بگوید
چهارشنبه عید 92 است و تو شادی نکرده باشی نمیتوانی بیاوریاش توی اردیبهشت عید
بگیری. چون تاریخ مصرف عیدت منقضی شده. غم و شادی دستوری سوبسید دولتی است، هر کس یک
چکه؛ پس دیگر طلبکار نباشید. یعنی به همه یک برگ کوپن/تقویم از سال میرسد؛ کوپن غم،
کوپن شادی. کوپن را که خرج کردی دیگر بهش فکر نمیکنی، منتظر میمانیم تا دوباره کوپن
اعلام شود و دلی از عزا درآوریم. دور روزهایی که باید بخندیم خط میکشیم
توی تقویم. مرخصیها را میاندازیم تنگ تعطیلیها، به صورت فشرده میشعفیم و هلهله
میکنیم. بعد روز که تمام شد رخت پلوخوری را درمیآوریم و رخت عزا تن میکنیم.