انگار نه انگار
طنزها و یادداشتهای مطبوعاتیِ پوریا عالمی
دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹
وقتی مامانبزرگی دیگر نباشد ظهرهای تابستان
هَوَسِ آبدوغ و خیارِ یخِ پُر ملاط که پُر از گردو و کشمش باشد و سبزیِ تازهی خوردن و تربچه نقلی گرد و سرخ تُرد، با نان تازهی تافتون تنوری.
یک همچین هوسی دارم آخرِ تابستونی مامانبزرگ.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی