پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

ماریو بارگاس یوسا و محسن پرویز و مریم حیدرزاده

1
با یک حساب سرانگشتی متوجه شدم خوانندگان اشعار مریم حیدرزاده از رمان‌های یوسا بیشتر است. برای همین امیدوارم سال بعد نوبل را به مریم حیدرزاده بدهند که شادی و خوشحالی و پایکوبی، فیس‌بوک و گوگل‌ریدر و وبلاگستان و مطبوعات و صدا و سیمای ما را در بر بگیرد.

2
و فراموش نکنیم محسن پرویز را که دو سال پیش پیشگویی کرد که به خاطر خوش‌خدمتی‌های یوسا به آمریکا (فکر کن!) نوبل را به او خواهند داد. و البته سال بعدش هم آکادمی نوبل حال‌گیری کرد و جایزه را به یوسا نداد. اما امسال پیشگویی پرویز به حقیقت پیوست. به نظر ما پا شویم برویم تحقق این پیشگویی را به وزیر ارشاد تبریک بگوییم که بالاخره یک حرفی‌شان (آن هم در ابعاد جهانی!) حالا با دو سه سال تاخیر به وقوع پیوسته است. 

3
لطفا یکی این گفته‌های معاون سابق وزیر فرهنگ و ارشاد را ترجمه کند و برای یوسا بفرستد تا بداند و جهانیان بدانند که ما دیگر گول این بازی‌های چندش‌آور ارکان قدرت غرب را نمی‌خوریم و دیگر بازیچه‌ی آکادمی مضمحل نوبل خاک تو سر نمی‌شویم و دست‌شان برای ما از دو سه سال جلوتر همیشه رو می‌شود، بدبخت‌ها. حالا نوبل راه انداختید که ادای جایزه‌ی جلال را درآورید؟ بیچاره‌های بی‌جاه و جلال و جبروت.

پرویز اضافه كرد: یوسا يك اثري دارد كه دو ترجمه دارد؛ يكي به اسم «سور بز» و ديگري به اسم « جشن بز نر» كه من اين كتاب را در چندين جا نقد كرده‌ام. در آن اثر نكته برجسته‌اي وجود دارد كه برخي منتقدان آن را نديده گرفته بودند.
وی اضافه كرد: در اين كتاب آمريكايي‌ها به عنوان نيروهاي نجات‌بخش معرفي شده‌اند و شخصيت خانم رمان جا به جا از دموكراسي آمريكايي تعريف مي‌كند و حتي اين تعريف از زبان جايگزين‌هاي ديكتاتورهاي سابق نيز مطرح مي‌شود. اين با اصول اوليه سياست‌ هم سازگار نيست و چطور آمريكايي‌ها بدون توجه به ملت خود مدام نيروهاي نجات‌بخش براي ملت‌هاي ديگر هستند؟
معاون فرهنگي وزير ارشاد بيان داشت اين نويد را به شما مي‌دهم كه قطعا اين آقا جزو كانديداهاي نوبل ادبي خواهد بود و در سال‌هاي بعد شاهد آن خواهيم بود كه كساني كه دنبال اين جوايز هستند بايد خوش خدمتي‌هايي هم بكنند.