شنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۹

درباره‌ی پنجره زودتر می‌میرد؛ شرمین نادری

ژاله می‌گه: ... مرتضی می‌گه: ... آرمان می‌گه: ... بهار می‌گه: ... مرتضی باز می‌گه: ... اون وقت بهار می‌گه: ... دایی رسول می‌گه: ... بعدش آرمان می‌گه: ... آخرشم پنجره زبون وا می‌کنه که: ...

خب. پوریا عالمی، یک نویسنده جوان نه‌چندان تازه‌کار است، این جور که شناسنامه دراز و طویل کاری‌اش می‌گوید، اولین کتابش را سال 1384 منتشر کرده، بعد هم که «ننه رجب» و «آسانسورچی» و «فال قهوه» آشنایش بوده‌اند که اول مطبوعاتی‌اند و بعدا به جلد کتابت در آمده‌اند و اهل کتاب شده‌اند.
لابد دست آخر هم می‌ماند مجموعه در دست چاپ «آدم‌های آشنا» و این یکی کتابش یعنی «پنجره زودتر می‌میرد». که اگر جمع و تفریق بلد باشی، می‌شود سه تا کتاب داستان و مقداری فلسفه‌بافی. چه کارنامه طولانی و طویلی. اما پوریا خیلی جوان است، البته جدا از آن ریش و سبیل دهه پنجاهی‌اش و آن عینک ِگرد ِنویسندگی که بیشتر به ماسک دوست‌داشتنی می‌ماند تا تصویر واقعی نویسنده‌ای که ایده‌های نابی دارد، جلوتر از سنش می‌دود.
داستان روایت اعضای یک خانواده است، آدم‌هایی که آتش‌زدن کتاب‌های ممنوعه دهه 50، قهرمان بازی‌های آن دوران، جنگ دهه 60 و البته رنج و فقر و بی‌عشقی یا حتی عاشقی را تجربه کرده‌اند.
آرزوی مرگ هم را کرده‌اند، لقمه نان و پنیر برای هم گرفته‌اند، تقاضای طلاق از هم کرده‌اند، در حق هم پدری کرده‌اند یا موقع فتح خرمشهر همدیگر را بغل کرده‌اند.
آدم‌هایی که نمی‌شود گفت خل و دیوانه‌اند یا به شدت واقع‌گرا و معمولی که عاشق پنجره‌ای می‌شوند یا برای رنج‌هایشان پنجره بیچاره را به شهادت می‌گیرند... چیه، قصه را لو دادم؟ نترس!
قصه مدرن است، عجیب و غریب است و مثل خود پوریا عینک و ریش و ماسک مدرنیته دارد، اما کافی است بلند بخندد، یا بعد از حرف حکیمانه‌اش عینکش را بردارد تا بفهمی دوباره گولش را خورده‌ای، گرفتارِ بازی ساده و مستقیمی شده‌ای که حرف‌های ساده و مهمی دارد و حرف‌هایی که به دل می‌نشینند و رازهایی که البته، بهتر است پشت عینک گردش قایم بمانند. رازهایی که فقط یک اهل کتاب می‌فهمد، لذت می‌برد یا حرص می‌خورد، نه هرکسی که کتاب به دست می‌گیرد و فکر می‌کند که دارد می‌خواندش. این وسط پنجره چوبی نخراشیده‌ای هم شاهدی است بر مدعای همه آدم‌هایش، یعنی همه آدم‌هایِ آشنای ِکتاب ِپنجره‌دار، که نشر علم همین چند روز پیش چاپ و منتشر کرده است.

منتشر شده در هفته‌نامه‌ی چلچراغ