شنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۹۱

قبل از این‌که حتا دکمه اینتر را بزند، توسط پلیس فتا؛ متهم دانلود شد

البته ما خیلی خوشحالیم که پلیس قدرقدرت جلوه کند و امنیت جامعه را تامین کند. منتها خبر زیر حیف است همین‌طوری لای خبرها گم و گور شود. می‌گویید نه؟ ایناهاش؛

مطمئنم یازده شب هم نمی‌رسید
 رئیس پلیس فتا فرماندهی انتظامی کرمان گفت: «فردی که با طراحی و دایر کردن وبلاگ در قالب ماساژ درمانی، قصد فعالیت غیر اخلاقی را داشت، روز گذشته دستگیر شد.»
به همین مناسبت که طرف همین که قصد کرده دستش رو شده و دستگیر شده، یاد حکایتی قدیمی افتادیم. روزی روزگاری حکومت نظامی از ساعت هشت عصر شروع می‌شد. در این میان جعفرقلی که تازه به شهر آمده بود به یک پاسبان نشانی خانه برادرش را نشان داد و راهنمایی خواست. پاسبان شروع به راهنمایی جعفرقلی کرد. شما فکر کنید از میدان آزادی باید می‌رفت آن پس و پشت‌های دارآباد. جعفرقلی از پاسبان تشکر کرد و بقچه را زد زیر بغلش و به سمت دارآباد راه افتاد. در همین حین پاسبان دوتا ایست ایست گفت و بعد از پشت جعفرقلی را زد.
جناب سروان دوان دوان آمد و گفت: «چی کار کردی؟ چرا تیر زدی‌ش؟ حکومت نظامی از ساعت هشت شروع می‌شه. الان ساعت چهار بعد از ظهره.»
پاسبان گفت: «جناب سروان، این نشونی‌ای که این می‌خواست بره، من مطمئنم تا ساعت یازده شب هم نمی‌رسید.»

همه درایوهات محاصره شده
حالا به اینجای داستان پلیسی ما توجه کنید:
رئیس پلیس فتا کرمان افزود: «در پی رصد فضای مجازی توسط کار‌شناسان دایره مبارزه با جرایم اینترنتی، وبلاگی رویت شد که دایرکننده آن مطالب مستهجن را درآن درج کرده بود. مطالب این وبلاگ بیانگر این بود که صاحب آن در قالب ماساژ درمانی، به دنبال فعالیت غیر اخلاقی است که شناسایی و دستگیری وی در دستور کار پلیس قرار گرفت. پس از انجام یک سری اقدامات اطلاعاتی و پلیسی، وی طی عملیاتی در یکی از هتلهای شهر کرمان دستگیر شد.»
احتمالا همراه این مجرم خطرناک، چند قبضه سلاح سرد اعم از موس، موس‌پد و یک تخته کیبرد به دست آمده است. این متهم ماساژور اینترنتی قبل از این‌که بتواند لپ‌تاپ خود را روشن کند و ویندوز کامل بالا بیاید با پیامی روی مانیتور خود روبه‌رو شد که نوشته بود: «دست‌ها بالا. به هیچ دکمه‌ی کیبردت دست نزن... در ضمن بازی تموم شد... هتل که هیچی، همه درایوهای کامپیوترت هم محاصره شده. راه فرار یا شیفت + دیلیت نداری.»

خلاف نکردی، قصد که کرده بودی
 رئیس پلیس فتا کرمان تصریح کرد: «در تحقیقات تکمیلی، این متهم به جرم خود اعتراف و هدف از راه‌اندازی این وبلاگ را کسب درآمد و برقراری رابطه نامشروع با مشتریان خود عنوان کرد.»
شانس آوردیم سیستم پلیس راهنمایی و رانندگی با سیستم پلیس فتا فرق دارد. وگرنه از فردا بدون این‌که به کسی می‌مالیدی ماشین را می‌خواباندند و می‌فرستادند پارکینگ. یا همین‌که قصد می‌کردی از چراغ قرمز رد شوی پلیس ماشینت را می‌داد جرثقیل ببرد.

متهم دانلود شد
رئیس پلیس فتا کرمان در ادامه گفت: «متهم در طول بازجویی اقرار کرد که به هیچ وجه فکر نمی‌کرد دستگیر شود.»
بعید نیست متهم گفته باشد: «من تازه می‌خواستم ماساژور آپلود کنم و با یه نفر قرار گذاشته بودم که 23 درصدش لود شده بود... که یهو دیدم پلیس فتا خودم رو صد در صد دانلود کرده.»










منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، 7 مرداد 91 
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم.)