جعفر شجونی که چند وقتی بود چیزی نگفته بود گفت: «روی اصلاحطلبان رو نیست سنگ پای تكزاس است.»
این اظهار نظر به نظر ما اصلا سیاسی نیست و رازهای پنهانی را آشکار میکند. چرا؟ چون ما خیال میکردیم تنها چیزی که هنوز به صورت انحصاری تولیدش دست خودمان مانده و چین تولیدش نمیکند، سنگ پای قزوین است. که متاسفانه متوجه شدیم سنگ پا را هم تگزاس تولید میکند.
پوکی استخوان
جعفر شجونی در ادامه گفت: «اصلاحطلبان كشك میسایند. باز هم كشك برای مغز استخوان مفید است، اینها از كشك هم کمترند.»
ما یک گروه کارشناسی تشکیل دادیم و متوجه نشدیم چطوری کسی که کشک میسابد این کار برای استخوانش مفید میشود. چون کشک را اصلاحطلبان میسابند اما چون از سیاست کنار گذشته شدند، حاصل کارشان را اصولگرایان میمکند.
از طرفی حالا که مدتی است اصلاحطلبان کشک هم نمیسابند پس طبیعی است اصولگرایان کشک نمکیده باشند و استخوانشان پوک شده باشد.
دلار صور قبیحه است؟
جعفر شجونی که موتورش تازه گرم شده بود ادامه داد: «اصلاحطلبان را با دلارهای آمریکا تحریك میكنند.»
ما رفتیم چهارراه استانبول و چند قطعه اسکناس یک دلاری و دو دلاری و ده دلاری تهیه کردیم و در یک گزارش میدانی این صور قبیحه را نشان مردم دادیم هیچکس تحریک نشد. بعد دنبال اصلاحطلبان گشتیم – که پیدا کردنشان این روزها به دلایلی کار سادهای نیست – و دلارها را نشانشان دادیم آنها هم تحریک نشدند. در آخر به این نتیجه رسیدیم شاید مصرف صحیح اسکناس را مردم نمیدانند.
وزنکشی سیاسی
جعفر شجونی که همینطوری داشت میگفت باز هم گفت: «اصلاحطلبان به هر حال قافیه را باختند.»
اصلاحطلبان در این زمینه گفتند: «شعر باید وزن داشته باشد. قافیه نداشته باشیم بهتر از این است که در جامعه وزنی نداشته باشیم.»
یک شب آتش در نیستان میفتاد
جعفر شجونی یکمرتبه گفت: «یك سرمایه دار را تصور کنید كه سرمایهاش آتش گرفته، نمیتواند باز هم با چند تاجر بنشیند و بگوید من با شما شریك هستم.»
یک سرمایهدار سرمایهسوخته گفت: «من که آتش به مالم نزدم. ولی همینطوری ماندهام که واقعا چه کسی آتش به سرمایهام زد؟»
این سرمایهدار سینهسوخته با استفاده از آرایههای ادبی گفت: «یک شب آتش در نیستان میفتاد. سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد. شعله تا سرگرم کار خویش شد، هر نیای شمع مزار خویش شد. نی به آتش گفت کین آشوب چیست؟ مرد را دردی اگر باشد خوش است. درد بی دردی علاجش آتش است.»
بیمایه
جعفر شجونی در پایان نتیجه گرفت: «بیمایه فطیر است.»
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 10 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)
این اظهار نظر به نظر ما اصلا سیاسی نیست و رازهای پنهانی را آشکار میکند. چرا؟ چون ما خیال میکردیم تنها چیزی که هنوز به صورت انحصاری تولیدش دست خودمان مانده و چین تولیدش نمیکند، سنگ پای قزوین است. که متاسفانه متوجه شدیم سنگ پا را هم تگزاس تولید میکند.
پوکی استخوان
جعفر شجونی در ادامه گفت: «اصلاحطلبان كشك میسایند. باز هم كشك برای مغز استخوان مفید است، اینها از كشك هم کمترند.»
ما یک گروه کارشناسی تشکیل دادیم و متوجه نشدیم چطوری کسی که کشک میسابد این کار برای استخوانش مفید میشود. چون کشک را اصلاحطلبان میسابند اما چون از سیاست کنار گذشته شدند، حاصل کارشان را اصولگرایان میمکند.
از طرفی حالا که مدتی است اصلاحطلبان کشک هم نمیسابند پس طبیعی است اصولگرایان کشک نمکیده باشند و استخوانشان پوک شده باشد.
دلار صور قبیحه است؟
جعفر شجونی که موتورش تازه گرم شده بود ادامه داد: «اصلاحطلبان را با دلارهای آمریکا تحریك میكنند.»
ما رفتیم چهارراه استانبول و چند قطعه اسکناس یک دلاری و دو دلاری و ده دلاری تهیه کردیم و در یک گزارش میدانی این صور قبیحه را نشان مردم دادیم هیچکس تحریک نشد. بعد دنبال اصلاحطلبان گشتیم – که پیدا کردنشان این روزها به دلایلی کار سادهای نیست – و دلارها را نشانشان دادیم آنها هم تحریک نشدند. در آخر به این نتیجه رسیدیم شاید مصرف صحیح اسکناس را مردم نمیدانند.
وزنکشی سیاسی
جعفر شجونی که همینطوری داشت میگفت باز هم گفت: «اصلاحطلبان به هر حال قافیه را باختند.»
اصلاحطلبان در این زمینه گفتند: «شعر باید وزن داشته باشد. قافیه نداشته باشیم بهتر از این است که در جامعه وزنی نداشته باشیم.»
یک شب آتش در نیستان میفتاد
جعفر شجونی یکمرتبه گفت: «یك سرمایه دار را تصور کنید كه سرمایهاش آتش گرفته، نمیتواند باز هم با چند تاجر بنشیند و بگوید من با شما شریك هستم.»
یک سرمایهدار سرمایهسوخته گفت: «من که آتش به مالم نزدم. ولی همینطوری ماندهام که واقعا چه کسی آتش به سرمایهام زد؟»
این سرمایهدار سینهسوخته با استفاده از آرایههای ادبی گفت: «یک شب آتش در نیستان میفتاد. سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد. شعله تا سرگرم کار خویش شد، هر نیای شمع مزار خویش شد. نی به آتش گفت کین آشوب چیست؟ مرد را دردی اگر باشد خوش است. درد بی دردی علاجش آتش است.»
بیمایه
جعفر شجونی در پایان نتیجه گرفت: «بیمایه فطیر است.»
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 10 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)