شهردار یکی از کلانشهرها، در پاسخ به خبرنگار یک از روزنامههای صبح که پرسیده بود مراكز شهرداری به خانمها دوچرخه اجاره نميدهند در صورتي كه ما قانوني درباره اين اقدام شما نداريم، پاسخ درخوری داده و گفته: «بله. قانوني نداريم و اگر هم سوارشدن بر دوچرخه به قصد حملونقل انجام شود، كسي گيري ندارد. اما چون گاهي اين موضوع همراه ميشود با برخي اقدامات خارج از عرف خانمها يا افرادي كه دلهاي مريضي دارند فعلا اندك محدوديتي اعمال كردهايم.»
در مرکز اجاره دوچرخه در این کلانشهر
خانم کلانشهریان: آقا یه دوچرخه بدید من سوار شم.
کارمند شهرداری: دوچرخه به قصد حمل و نقل میخواهی سوار شوی؟
خانم کلانشهریان: بله. اسبابکشی داریم. میخواهیم لوازم خانه را بار دوچرخه بزنیم. بعدش هم اصلا شاید دوچرخه را پلاک کنیم بندازیم توی کار ترانزیت بینالمللی، که از اینور زعفران بار دوچرخه بزنیم ببریم اروپا، از آنور، از آلمان، قطعات چاپخانه بار بزنیم بیاوریم اینجا توی شهر ... پیاده کنیم. اجازه میدهید حالا دوچرخه سوار شوم؟
کارمند شهرداری: بله. چون به قصد حمل و نقل است، کسی گیری ندارد.
در مطب دکتر
دکتر: نفر بعدی.
نفر بعدی: سلام آقای دکتر. من مریض شدم و دلم درد میکند.
دکتر: شما باید به شهرداری فلانشهر مراجعه کنید. چون شهردار این کلانشهر متخصص دلهای مریض است و با یک نگاه مریضی آنها را تشخیص میدهد.
در شهرداری
شهردار: بفرمایید خانم.
نفر بعدی: سلام آقای شهردار. من از تهران آمدم. دکترها جوابم کردند. دلم مریض است. این هم جواب سونوگرافی و آنژیوگرافی و گرافیتی دلم. حالا چه کار کنم؟
شهردار: اینطوری نمیتوانم بیماری شما را تشخیص بدهم. شما تشریف ببرید بیرون، یک دوچرخه اجاره کنید و سوار شوید و یک دوری توی خیابان بزنید، من از همین پنجره شما را ویزیت کنم ببینم دل مریضی دارید یا نه.
در آکادمی نوبل
امسال جایزه نوبل پزشکی را به پرفسور شهردار ...، میدهیم که با اعمال محدودیت برای دوچرخهسواری خانمها توانسته دلهای مریض و بیماریهای داخلی دیگر را با یک حرکت درمان کند.
در سبد دوچرخه یا در سبد خانوار
شهردار از تولید دوچرخه مخصوص خانمها خبر داد و گفت: «تلاش شده تا با قرار دادن سبدي در پشت صندلي و برخي تغييرات جزيي در بدنه، خانمها را از معرض ديد دور كنند تا مشكل حل شود.»
کارشناس موافق: شما چرا با گذاشتن خانمها در سبد دوچرخه مخالف هستید؟
کارشناس مخالف: ببینید. حتا شکسپیر هم گفته در سبد دوچرخه یا در سبد خانوار؛ مساله این است. در ضمن از قدیم گفتند آدم همه تخممرغهاش را در یک سبد نمیگذارد. همچنین از قدیم میگویند : دوستت دارم سبد سبد باز گل عشق جوونه زد. پس من با این مثالهایی که زدم ثابت کردم نباید خانمها را در سبد دوچرخه گذاشت.
کارشناس موافق: ولی اینطوری باحالتره ها. دلهای مریض هم دیگر نمیتوانند در سطح جامعه مرض بریزند.
کارشناس مخالف: آیا قرار است با گذاشتن خانمها در سبد دوچرخه، آنها را از سبد خانوار خارج کنید؟
در صف نان
: ببخشید خانم، نوبت من است. من اینجا زنبیل گذاشته بودم.
: زنبیل چییه؟ من خودم توی سبد نشستهم آمدم.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 8 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)
در مرکز اجاره دوچرخه در این کلانشهر
خانم کلانشهریان: آقا یه دوچرخه بدید من سوار شم.
کارمند شهرداری: دوچرخه به قصد حمل و نقل میخواهی سوار شوی؟
خانم کلانشهریان: بله. اسبابکشی داریم. میخواهیم لوازم خانه را بار دوچرخه بزنیم. بعدش هم اصلا شاید دوچرخه را پلاک کنیم بندازیم توی کار ترانزیت بینالمللی، که از اینور زعفران بار دوچرخه بزنیم ببریم اروپا، از آنور، از آلمان، قطعات چاپخانه بار بزنیم بیاوریم اینجا توی شهر ... پیاده کنیم. اجازه میدهید حالا دوچرخه سوار شوم؟
کارمند شهرداری: بله. چون به قصد حمل و نقل است، کسی گیری ندارد.
در مطب دکتر
دکتر: نفر بعدی.
نفر بعدی: سلام آقای دکتر. من مریض شدم و دلم درد میکند.
دکتر: شما باید به شهرداری فلانشهر مراجعه کنید. چون شهردار این کلانشهر متخصص دلهای مریض است و با یک نگاه مریضی آنها را تشخیص میدهد.
در شهرداری
شهردار: بفرمایید خانم.
نفر بعدی: سلام آقای شهردار. من از تهران آمدم. دکترها جوابم کردند. دلم مریض است. این هم جواب سونوگرافی و آنژیوگرافی و گرافیتی دلم. حالا چه کار کنم؟
شهردار: اینطوری نمیتوانم بیماری شما را تشخیص بدهم. شما تشریف ببرید بیرون، یک دوچرخه اجاره کنید و سوار شوید و یک دوری توی خیابان بزنید، من از همین پنجره شما را ویزیت کنم ببینم دل مریضی دارید یا نه.
در آکادمی نوبل
امسال جایزه نوبل پزشکی را به پرفسور شهردار ...، میدهیم که با اعمال محدودیت برای دوچرخهسواری خانمها توانسته دلهای مریض و بیماریهای داخلی دیگر را با یک حرکت درمان کند.
در سبد دوچرخه یا در سبد خانوار
شهردار از تولید دوچرخه مخصوص خانمها خبر داد و گفت: «تلاش شده تا با قرار دادن سبدي در پشت صندلي و برخي تغييرات جزيي در بدنه، خانمها را از معرض ديد دور كنند تا مشكل حل شود.»
کارشناس موافق: شما چرا با گذاشتن خانمها در سبد دوچرخه مخالف هستید؟
کارشناس مخالف: ببینید. حتا شکسپیر هم گفته در سبد دوچرخه یا در سبد خانوار؛ مساله این است. در ضمن از قدیم گفتند آدم همه تخممرغهاش را در یک سبد نمیگذارد. همچنین از قدیم میگویند : دوستت دارم سبد سبد باز گل عشق جوونه زد. پس من با این مثالهایی که زدم ثابت کردم نباید خانمها را در سبد دوچرخه گذاشت.
کارشناس موافق: ولی اینطوری باحالتره ها. دلهای مریض هم دیگر نمیتوانند در سطح جامعه مرض بریزند.
کارشناس مخالف: آیا قرار است با گذاشتن خانمها در سبد دوچرخه، آنها را از سبد خانوار خارج کنید؟
در صف نان
: ببخشید خانم، نوبت من است. من اینجا زنبیل گذاشته بودم.
: زنبیل چییه؟ من خودم توی سبد نشستهم آمدم.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 8 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)