معاون سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «طرح ملی مبارزه با ریزگردها که "منشا داخلی" دارند به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد.»
کاناپه: برای دانستن اینکه ریزگردها و گرد و غبار منشا داخلی یا خارجی دارند چه راهکاری وجود دارد؟
دستاندرکار محیط زیست: شما باید از ریزگردها کارت شناسایی یا پاسپورت بخواهی. اگر کارت شناسایی همراهشان نبود، دستها را میگذاری دور دهان و آنها را صدا میکنی: «ریزگردها... ریزگردها...» هر ریزگردی که به طرف شما برگشت منشا داخلی دارد. آنها که شما را به گرد خود هم حساب نکردند معلوم است فارسی بلد نیستند و منشا خارجی دارند و نباید باهاشان مبارزه کرد.
کاناپه: خب با ریزگردهایی که منشا خارجی دارند چی کار کنیم؟
دستاندرکار محیط زیست: هیچ ریزگردی منشا خارجی ندارد.
کاناپه: ولی این گرد و غبار از غرب ایران وارد میشود.
دستاندرکار محیط زیست: وا. اصلا ایران غرب ندارد. اگر ما خدایینکرده غربزده و غربگرا بودیم حرف شما درست بود. ولی وقتی ما با غرب کاری نداریم چرا باید کشورمان غرب داشته باشد؟ پس ایران غرب ندارد وقتی هم که سمت غرب نداشته باشیم گرد و غبار هم بخواهد از عراق وارد شود نمیتواند چون ما غرب نداریم. یعنی ریزگردها میخواهند از غرب به کشور وارد شوند اما میبینند ما غرب نداریم و اصولا هیچ چیز غربی در کشور وجود ندارد، سمت غربی و مرز غربی که جای خودش را دارد، برای همین [...]الان دیگر وقتش است ما در همه زمینهها روی پای خودمان بایستیم. که باید به این خبر خوش ریزگردی افتخار کنیم.
کاناپه: عجب حرکت عجیبی زدید.
دستاندرکار محیط زیست: بله. بعد هم ممکن است ریزگردهایی از قبل در کشور مانده باشد یا مخالفان دولت آنها را قاچاقی وارد کشور کنند که راهکار ما این است که به این ریزگردها توجه نکنید تا افسردگی بگیرند و خودشان از همان راهی که آمدند برگردند.
کاناپه: آیا برای خودکفایی در امر تولید گرد و غبار و ریزگردها تمهیدات خاصی اندیشیده شده؟
دستاندرکار محیط زیست: بله. 20هزار هکتار عملیات مالچپاشی در بیابانهای کشور انجام شده...
کاناپه: واقعا؟ اگر اینطوری باشد که دیگر ریزگردی نمیماند تا با آن مبارزه کنیم... اگر ریزگردی نباشد بودجهای هم نمیماند...
دستاندرکار محیط زیست: زدی توی خال. برای همین که این سفره جمع نشود ما هر یک متر بیابانی که مالچپاشی میکنیم تلاش میکنیم تا شش برابرش از جنگلها خود به خود تبدیل به جاده یا ویلا شود. همچنین خیلی دقت کردیم که دریاچهها و رودخانهها هم خشک شوند.
کاناپه: در زمینه مبارزه با ریزگردها و گرد و غبار در کشور چه چشماندازی میبینید؟
دستاندرکار محیط زیست: راستش اینقدر غبار زیاد است که ما یک متر جلوتر را هم نمیتوانیم ببینیم. چشمانداز که شوخی است.
کاناپه: آیا ریزگردها برای شهروندان خطر بیماری و جانی ندارند؟
دستاندرکار محیط زیست: نه. اهم... اهم... اهم... (و اینقدر سرفه میکند تا تلپی میافتد زمین.)
دیالوگ
: الو سلام. خوبی؟ چرا تماس نگرفتی؟ مثلا نامزد هستیم ها. کی میآی ازدواج کنیم؟ خیلی منتظریم برگردی از سفر. اصلا ببین عزیزم تو از شهر غریب بینشونی اومدی ، تو با اسب سفید مهربونی اومدی، تو از دشتای دور و جادههای پر غبار، برای همصدایی همزبونی امدی، تو از راه میرسی پر از گرد و غبار، تمومه انتظار، میاد همرات بهار، چه خوبه دیدنت چه خوبه موندنت، چه خوبه پاک کنم غبار رو از تنت...
- الو... چی میگی؟ حالت خوبه؟ من الان به خاطر همین موضوع گرد و غبار توی بخش مراقبتهای ویژه بستری شدم و نفسم بالا نمیاد... با این حرفات واقعا روی مخمی... دیگه به من زنگ نزن. بای هانی.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 9 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)
کاناپه: برای دانستن اینکه ریزگردها و گرد و غبار منشا داخلی یا خارجی دارند چه راهکاری وجود دارد؟
دستاندرکار محیط زیست: شما باید از ریزگردها کارت شناسایی یا پاسپورت بخواهی. اگر کارت شناسایی همراهشان نبود، دستها را میگذاری دور دهان و آنها را صدا میکنی: «ریزگردها... ریزگردها...» هر ریزگردی که به طرف شما برگشت منشا داخلی دارد. آنها که شما را به گرد خود هم حساب نکردند معلوم است فارسی بلد نیستند و منشا خارجی دارند و نباید باهاشان مبارزه کرد.
کاناپه: خب با ریزگردهایی که منشا خارجی دارند چی کار کنیم؟
دستاندرکار محیط زیست: هیچ ریزگردی منشا خارجی ندارد.
کاناپه: ولی این گرد و غبار از غرب ایران وارد میشود.
دستاندرکار محیط زیست: وا. اصلا ایران غرب ندارد. اگر ما خدایینکرده غربزده و غربگرا بودیم حرف شما درست بود. ولی وقتی ما با غرب کاری نداریم چرا باید کشورمان غرب داشته باشد؟ پس ایران غرب ندارد وقتی هم که سمت غرب نداشته باشیم گرد و غبار هم بخواهد از عراق وارد شود نمیتواند چون ما غرب نداریم. یعنی ریزگردها میخواهند از غرب به کشور وارد شوند اما میبینند ما غرب نداریم و اصولا هیچ چیز غربی در کشور وجود ندارد، سمت غربی و مرز غربی که جای خودش را دارد، برای همین [...]الان دیگر وقتش است ما در همه زمینهها روی پای خودمان بایستیم. که باید به این خبر خوش ریزگردی افتخار کنیم.
کاناپه: عجب حرکت عجیبی زدید.
دستاندرکار محیط زیست: بله. بعد هم ممکن است ریزگردهایی از قبل در کشور مانده باشد یا مخالفان دولت آنها را قاچاقی وارد کشور کنند که راهکار ما این است که به این ریزگردها توجه نکنید تا افسردگی بگیرند و خودشان از همان راهی که آمدند برگردند.
کاناپه: آیا برای خودکفایی در امر تولید گرد و غبار و ریزگردها تمهیدات خاصی اندیشیده شده؟
دستاندرکار محیط زیست: بله. 20هزار هکتار عملیات مالچپاشی در بیابانهای کشور انجام شده...
کاناپه: واقعا؟ اگر اینطوری باشد که دیگر ریزگردی نمیماند تا با آن مبارزه کنیم... اگر ریزگردی نباشد بودجهای هم نمیماند...
دستاندرکار محیط زیست: زدی توی خال. برای همین که این سفره جمع نشود ما هر یک متر بیابانی که مالچپاشی میکنیم تلاش میکنیم تا شش برابرش از جنگلها خود به خود تبدیل به جاده یا ویلا شود. همچنین خیلی دقت کردیم که دریاچهها و رودخانهها هم خشک شوند.
کاناپه: در زمینه مبارزه با ریزگردها و گرد و غبار در کشور چه چشماندازی میبینید؟
دستاندرکار محیط زیست: راستش اینقدر غبار زیاد است که ما یک متر جلوتر را هم نمیتوانیم ببینیم. چشمانداز که شوخی است.
کاناپه: آیا ریزگردها برای شهروندان خطر بیماری و جانی ندارند؟
دستاندرکار محیط زیست: نه. اهم... اهم... اهم... (و اینقدر سرفه میکند تا تلپی میافتد زمین.)
دیالوگ
: الو سلام. خوبی؟ چرا تماس نگرفتی؟ مثلا نامزد هستیم ها. کی میآی ازدواج کنیم؟ خیلی منتظریم برگردی از سفر. اصلا ببین عزیزم تو از شهر غریب بینشونی اومدی ، تو با اسب سفید مهربونی اومدی، تو از دشتای دور و جادههای پر غبار، برای همصدایی همزبونی امدی، تو از راه میرسی پر از گرد و غبار، تمومه انتظار، میاد همرات بهار، چه خوبه دیدنت چه خوبه موندنت، چه خوبه پاک کنم غبار رو از تنت...
- الو... چی میگی؟ حالت خوبه؟ من الان به خاطر همین موضوع گرد و غبار توی بخش مراقبتهای ویژه بستری شدم و نفسم بالا نمیاد... با این حرفات واقعا روی مخمی... دیگه به من زنگ نزن. بای هانی.
منتشرشده در روزنامهی اعتماد، 9 مرداد 91
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر میکنم)