شرح عکس: تصویری از پنجرهی خانههای این شهر
وقتی صدای اللهاکبر میآید، وقتی روی ربنای شجریان در پوشهی موسیقی و آوای کامپیوتر کلیک میکنم، وقتی به احیای اینسال و سالهای گذشته فکر میکنم، چشمم اشک میافتد. وقتی مادرم تسبیح را زمین نمیگذارد و برای آزادی همه، برای آرامش دل مادر و پدر کسانی که فرزندانشان گرفتارند یا زیر خاک رفتهاند یا خبری ازشان نیست دعا میکند، وقتی برای سلامتی و عاقبتبهخیری این جوانان بیگناه دعا میکند، چشمهام اشک میافتد. وقتی مادرم دانههای تسبیح را از سر شماره میکند و برای اینکه عینکم را زودتر ببرم عینکسازی تا چشمهام اشک نیفتد، دعا میکند، چشمهام اشک میافتد.
...
از مخاطب این وبلاگ که عادت به خواندن نوشتهی طنز در این رسانه دارد، پوزش میطلبم.
از مخاطب این وبلاگ که عادت به خواندن نوشتهی طنز در این رسانه دارد، پوزش میطلبم.