از نگاه مای بست فرند! در سال 87 این شکلی هستم لابد دیگر!
...
درست در همچوناین روزی، یعنی چهارم اسفند، بر اثر ترکیدگی و سوراخ شدن لایهی ازن، بنده پایم سر خورد و وارد این دنیا شدم و موجبات سرور و غرور ملی را مهیا ساختم.
نمایش در یک پرده
بازیگران: یک زن
یک مرد
نور صحنهی تاریک را روشن میکند.
تنها دو صندلی چوبی در صحنه قرار دارد. یک مرد روی یکی از صندلیها نشسته است.
زن وارد میشود. میآید و صندلی خالی را از صحنه خارج میکند.
مرد واکنشی نشان نمیدهد.
زن باز میگردد و صندلی دیگر را با مردی که رویش نشسته است از صحنه خارج میکند.
صحنه تاریک میشود.
...
تماشاچیها شروع به دست زدن میکنند.
کارگردان سرخوش از تشویق با لبانی به خنده گشوده، روی صحنه میآید. تعظیم میکند.
...
یکی از تماشاچیها میگوید: «ایول... ایول... اون خانومه چقدر زورش زیاد بود!»
باقی تماشاچیها به افتخار زور زیاد "اون خانومه" با هیجان بیشتری دست میزنند.