شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۴

ٰفارسی‌ام بر خلاف فارسی شما بیشتر اوقات سی و یک حرف دارد

ٰفارسی‌ام بر خلاف فارسی شما بیشتر اوقات سی و یک حرف دارد. نون فارسی‌ام با آرد سهمیه و وارداتی پخت می‌شود پس هر از گاهی دستم به نون می‌رسد تا جمله‌ای بسازم که بوی گندم بدهد. در فارسی‌ام نانوا، بی‌نون آوایی‌ست ضعیف که از دور به گوش می‌رسد و می‌ایستد سر چهارراه و شیشه‌ی اتومبیل‌ها را دستمال می‌کشد. در فارسی‌ام گاهی هم که نون هست به‌قدری کم است و به قدری دیر است که بیات شده است، پس زحمت شما و کلمات چرا؟ باید جای جمله، سر سفره بگذارمش. باید سفره را بگسترم با نون گیرم که فارسی‌ام بر خلاف فارسی شما بیشتر اوقات سی و یک حرف داشته باشد.

چهارشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۴

اصلاح‌طلبان یواش یا اصلاح‌طلبان جوان؟


یا چرا من در انتخابات شرکت می‌کنم اما به شیوه خودم

.
ببینید ما بالاخره در انتخابات شرکت می‌کنیم چون داریم توی این کشور زندگی می‌کنیم، اما فهرست سی‌نفره‌ای که به اسم اصلاح‌طلبان منتشر شد با ما همان کاری را کرد که سیب با نیوتن کرد. یعنی چنان کوبید توی سر ما که ما چشم‌مان کامل باز شد و این چیزها را مشاهده کردیم:
+
- اصلاح‌طلبی چیزی شبیه حمام شیخ بهایی است. یعنی یک شمع کوچک بود که یک خزینه را گرم می‌کرد، الان شمعش خاموش است و خزینه سرد شده. انتخابات به انتخابات هم یکی می‌گوید باید شمعش را عوض کنیم، باید باتری به باتری‌ش کنیم، باید لوله‌کشی گاز کنیم، باید ذغالی‌ش کنیم، باید نفتی‌ش کنیم... ما هم حرفی نداشتیم. منتها امسال دیدیم اساتید دارند با کاسه آب می‌آورند بریزند توی خزینه که گرم شود.
+
- ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم. اما این‌که لباس بایرن مونیخ را تن بازیکنان تیم خجستگان کنیم، تیم بایرن مونیخ نمی‌شود. حالا ما لباس اصلاح‌طلبی را تن اساتید کردیم و فرستادیم‌شان مجلس، چه می‌‌شود؟ هیچی. در بزنگاه‌ها چه کار می‌کنند؟ هیچی، همان‌کاری را می‌کنند که در این هفهشده سال کردند. یعنی مثل مانیتور که دست نزنی می‌رود روی اسکرین سیور، اساتید می‌روند روی اسکرین سیور و پیداشان نمی‌شود کرد. والا. ما که حاضریم توی تیم‌مان یک علی کریمی داشته باشیم، جای این‌که ده‌تا استاداسدی داشته باشیم. 
+
- ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم اما باور کنید تیم پرسپولیس هم در وضعیت بدی باشد و شش‌تا اخراجی داشته باشد و دوتا هم زخمی و سه‌تا هم حذفی، نمی‌شود که رفت کاپیتان تیم استقلال را برداشت آورد این‌ور، تنش لباس پرسپولیس کرد. حالا شده حکایت علی مطهری. علی مطهری به نظر ما بهترین نماینده این دوره بوده، او بوده که حرفش را ایستاده و زده و هزینه‌اش را هم داده. اما به جان خودمان، او کاپیتان محافظه‌کاران بوده. الان دارند شش و بش می‌کنند کجای زمین بگذارندش و هنوز بازی تمام نشده که بین دو فصل تصمیم بگیرد تیمش را عوض کند. ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم و به علی مطهری هم رای قاطع می‌دهیم اما نه به عنوان اصلاح‌طلب. اصلاح‌طلبی شعارهای خودش را دارد. بابا این دلاور عزیزمان تا دیروز تو تیم مقابل بوده و هنوز هم شعارهایی که می‌دهد ربطی به اصلاح‌طلبی ندارد. فردا می‌آید وسط مجلس و به اسم اصلاح‌طلبی یک دفعه می‌گوید دیدید دید... آبیته... بابا این‌ور قرمز پوشیدند. طرف آبی توی خونش است. دست خودش نیست. اگر فردا قصه نشد.
+
- ما به هر حال در انتتخابات شرکت می‌کنیم اما یک‌طوری هم نگوییم اولین بار است که اصلاح‌طلبان به اجماع رسیدند. تیم ستارگان جهان که ارنج نشده، بازی در حد مقدماتی و استانی است و ما هم البته به پیشرفت پله به پله اعتقاد داریم. یعنی می‌گویم نگوییم داریم تیم ستارگان جهان را می‌فرستیم وسط زمین، بعد از شموشک همان شش دقیقه اول شش‌تا بخورند و بیایند بیرون.
+
- بعد هم آدم تماشا به عکس این سی نفر می‌کند می‌ریزد به هم و بغض می‌کند. این دوست عزیزمان با پلیور سبز آن وسط... بله... با شمام... آقا این چندسال کجا بودید؟ آخرین بار که دیده شدید مجلس ختم بوده؟ با همین پلیور؟ دوتا هم تئاتر رفتید، دوتا سینما. خسته نباشید. کل عملکرد اصلاح‌طلبانه‌تان توی این شش سال همین بود؟ اگر به این می‌گویند اصلاح‌طلبی که پسردایی ما از شما خفن‌تر است و همه تئاترها را می‌رود. بابا محمد خاتمی نه تریبون دارد نه رسانه، تکلیفش با اصلاح‌طلبی مشخص است؛ تکلیف مردم هم باهاش. تقی به توقی هم خورده موضع گرفته. به نظر ما شما محض نمونه نشان بدهید اگر دوتا موضع گرفتید در این مدت؟ یعنی اصلا دیدید چی شد؟ چی بودیم الان چی شدیم؟ خلاصه بعضی‌ها انتخابات به انتخابات حالت عارفانه پیدا می‌کنند و می‌آیند وسط. دست‌شان درد نکند. من همان‌قدر که قاطع به علی مطهری اصولگرا رای می‌دهم همان‌قدر محکم هم به این دلاوران رای نمی‌دهم. منتها حتما برای تئاترمان دعوت می‌کنم پلیور قشنگه را بپوشند و تشریف بیاورند. البته اگر با ما هم مثل باقی اساتید قهر نکرده باشند.
+
- البته ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم و رای هم می‌دهیم که اصولگراهای تندرو کمتر وارد مجلس شوند. اما یک‌طوری هم رای ندهیم که اصلاح‌طلب‌های در حالت پارک‌دوبل، وارد مجلس شوند. ما دیگر کف کفش به اصلاح‌طلب کندرو رای می‌دهیم. یعنی معلوم باشد دارد حرکت می‌کند نه این‌که منتظر باشد خود به خود چیزها اصلاح شود، او بیاید عکسش را بگیرد و برود.
+
- البته ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم چون یک شانس این انتخابات این است که به اصلاح‌طلبانی که خسته شده بودند و بدشان هم نمی‌آمد دوباره وارد کارزار سیاست نشوند خسته نباشید بگوییم. در نتیجه چشم جامعه هم به چهره‌های جوان روشن می‌شود. البته منظور ما جوان‌گرایی است و جوان‌گرایی هم با بچه‌بازی فرق دارد. که خوشبختانه همه چندتا خاطره خوب بچه‌بازی و ادا اطوار از اساتید اصلاح‌طلب توی ذهن دارند که ما دیگر آن را یادآوری نمی‌کنیم.
+
- خلاصه ما به هر حال در انتخابات شرکت می‌کنیم. به بخش زیادی از فهرست خبرگان مردم و بخشی از فهرست اصلاح‌طلبان تهران هم رای می‌دهیم. اما یک‌طوری تبلیغ نکنیم که اصلاح‌طلبان به صحنه باز گشته‌اند. به نظر ما همین‌طور مودب بگوییم که "محافظه‌کاران عجیب" یا "اصلاح‌طلبان یواش" مثل همین چندسال در حال ادامه مسیر هستند، خیلی هم عالی است و مردم هم واقعا می‌آیند در انتخابات شرکت می‌کنند و به همین دوستان و دلاوران رای می‌دهند و باز دور هم چندسال دیگر خوشیم. خلاصه‌اش این‌که توی روانشناسی کودک می‌گویند به بچه نگویید نوشابه... نوشابه... بعد بهش آب کرفس بدهید. چون بچه می‌فهمد و قهر می‌کند.

یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۹۴

اینجا خاورمیانه است

مثل نارنجکی که طرفدار صلح است
زبانم گرفته است
و به تته‌پته افتاده‌ام و می‌ترسم نام شما را به زبان بیاورم

مثل کارگری بدون ضامن معتبر
پیاده به سمت ترمینال برمی‌گردم
مثل نارنجکی که خودش را نگه داشته
مثل مردی که خودش را نگه داشته
مثل بچه‌ای که خودش را نگه داشته
که به خانه برسد تا بترکد

- دارم می‌ترکم کی این شهر خلوت می‌شه؟

مردی
جای این‌که کمر همت ببندد
کمربند نارنجکش را سفت می‌کند و
در راه رفتن به بهشت
پل‌های پشت سرش را خراب می‌کند و
من
مثل اتوبوسی بی‌نام و بی‌هوس
روی پل
بی‌هوا به هوا می‌روم

- یارو واسه این‌که بره بهشت زندگی بچه‌م رو با بمب فرستاد فرستاد هوا.
: ایشالا قبول جفت‌شون باشه.
- چپ و راست مسابقه گذاشته‌ند واسه بهشت.
: بفرمایید خرما... دهنتون رو شیرین کنید.
- ببینم دهن شما هم مزه کافور می‌ده یا از حلواشه؟


مثل نارنجکی که طرفدار صلح است
دندان روی جگر گذاشته‌ام اما
روزی با دهان باز نامت را فریاد می‌کشم