نسبت تو با من
نسبت بهار و درخت سالخورده است
یک بار دستی به سرم میکشی
من صدبار میشکفم
نسبت من با تو
نسبت پاییز و درخت گیلاس است
تو صدبار دکمههای پیراهنت را میبندی
من هزاربار به برگهات میپیچم
و چون کودکی بازیگوش دستانم را دور کمرت حلقه میکنم
و خودم را از تو تا آسمان
و تا اثر سرخی گیلاسهات روی پیراهنم بالا میکشم
نسبت تو با تو
نسبت گوشوارههای گیلاس روی گوشهای درخت گیلاس است
زیباییت زیباییت را میگسترد
و عطرت را باغ به باغ میبرد
و طعمت زیر زبان
زیر دندان
زیر انگشتانم مانده
زیباییت
طعمت
رنگت
زن پا به ماه را هوایی میکند
مردی سر به هوا همچون من که جای خود دارد
نسبت من با من
دانههای تبر را در سینهاش پنهان کرده
سینهاش به خس خس افتاده
و بوی آهن پرندگان را ازش فراری میدهد
عابران
به چشم هیمهی چهارشنبهسوری به تن ریش ریشش مینگرند
نم بارانی زده
عطر گیلاسهات برگهات در هوا پیچیده
و درخت از کار افتاده را هیجانزده کرده
چیزی در درونش میجوشد
خیال میکند خون است
به سرفه میافتد
تکه تکه تبر پس میدهد
نم باران هواییاش کرده
چشم از تو بر نمیدارد
دلش
گیلاس میخواهد
دلش میسوزد
دلش گیلاس میخواهد
دلش تو را میخواهد
دلش تبر میخواهد
دلش ابراهیم میخواهد
تا گلستانش کند
نسبت بهار و درخت سالخورده است
یک بار دستی به سرم میکشی
من صدبار میشکفم
نسبت من با تو
نسبت پاییز و درخت گیلاس است
تو صدبار دکمههای پیراهنت را میبندی
من هزاربار به برگهات میپیچم
و چون کودکی بازیگوش دستانم را دور کمرت حلقه میکنم
و خودم را از تو تا آسمان
و تا اثر سرخی گیلاسهات روی پیراهنم بالا میکشم
نسبت تو با تو
نسبت گوشوارههای گیلاس روی گوشهای درخت گیلاس است
زیباییت زیباییت را میگسترد
و عطرت را باغ به باغ میبرد
و طعمت زیر زبان
زیر دندان
زیر انگشتانم مانده
زیباییت
طعمت
رنگت
زن پا به ماه را هوایی میکند
مردی سر به هوا همچون من که جای خود دارد
نسبت من با من
نسبت درختی فرتوت است که تبر میوه داده است
و از شرم درخت گیلاسدانههای تبر را در سینهاش پنهان کرده
سینهاش به خس خس افتاده
و بوی آهن پرندگان را ازش فراری میدهد
عابران
به چشم هیمهی چهارشنبهسوری به تن ریش ریشش مینگرند
نم بارانی زده
عطر گیلاسهات برگهات در هوا پیچیده
و درخت از کار افتاده را هیجانزده کرده
چیزی در درونش میجوشد
خیال میکند خون است
به سرفه میافتد
تکه تکه تبر پس میدهد
نم باران هواییاش کرده
چشم از تو بر نمیدارد
دلش
گیلاس میخواهد
دلش میسوزد
دلش گیلاس میخواهد
دلش تو را میخواهد
دلش تبر میخواهد
دلش ابراهیم میخواهد
تا گلستانش کند