مثل نارنجکی که طرفدار صلح است
زبانم گرفته است
و به تتهپته افتادهام و میترسم نام شما را به زبان بیاورم
مثل کارگری بدون ضامن معتبر
پیاده به سمت ترمینال برمیگردم
مثل نارنجکی که خودش را نگه داشته
مثل مردی که خودش را نگه داشته
مثل بچهای که خودش را نگه داشته
که به خانه برسد تا بترکد
- دارم میترکم کی این شهر خلوت میشه؟
مردی
جای اینکه کمر همت ببندد
کمربند نارنجکش را سفت میکند و
در راه رفتن به بهشت
پلهای پشت سرش را خراب میکند و
من
مثل اتوبوسی بینام و بیهوس
روی پل
بیهوا به هوا میروم
- یارو واسه اینکه بره بهشت زندگی بچهم رو با بمب فرستاد فرستاد هوا.
: ایشالا قبول جفتشون باشه.
- چپ و راست مسابقه گذاشتهند واسه بهشت.
: بفرمایید خرما... دهنتون رو شیرین کنید.
- ببینم دهن شما هم مزه کافور میده یا از حلواشه؟
مثل نارنجکی که طرفدار صلح است
دندان روی جگر گذاشتهام اما
روزی با دهان باز نامت را فریاد میکشم
.
زبانم گرفته است
و به تتهپته افتادهام و میترسم نام شما را به زبان بیاورم
مثل کارگری بدون ضامن معتبر
پیاده به سمت ترمینال برمیگردم
مثل نارنجکی که خودش را نگه داشته
مثل مردی که خودش را نگه داشته
مثل بچهای که خودش را نگه داشته
که به خانه برسد تا بترکد
- دارم میترکم کی این شهر خلوت میشه؟
مردی
جای اینکه کمر همت ببندد
کمربند نارنجکش را سفت میکند و
در راه رفتن به بهشت
پلهای پشت سرش را خراب میکند و
من
مثل اتوبوسی بینام و بیهوس
روی پل
بیهوا به هوا میروم
- یارو واسه اینکه بره بهشت زندگی بچهم رو با بمب فرستاد فرستاد هوا.
: ایشالا قبول جفتشون باشه.
- چپ و راست مسابقه گذاشتهند واسه بهشت.
: بفرمایید خرما... دهنتون رو شیرین کنید.
- ببینم دهن شما هم مزه کافور میده یا از حلواشه؟
مثل نارنجکی که طرفدار صلح است
دندان روی جگر گذاشتهام اما
روزی با دهان باز نامت را فریاد میکشم
.