باید هم نیویورکر «سلیقه» ادبی و فرهنگی و هنری ایجاد کند، وقتی بیوقفه و یکنفس تا اینجا دویده. باید هم وقتی داستان کوتاه دیگر مورد پسند ناشران بزرگ (و خوانندگان جهان؟) نیست و به داستان کوتاه به سادگی دست رد میزنند، هنوز انتشار یک داستان کوتاه در نیویورکر مسیر زندگی حرفهای یک نویسنده را تغییر میدهد و اسمش را سر زبانها میاندازد. باید هم اینطور باشد، آنهم درست در حالی که ما در سال ۱۳۹۶ انتشار شماره ۱۰ ماهنامه و شماره ۱۰۰ هفتهنامه و شماره ۱۰۰۰ روزنامه را جشن میگیریم و رکورد محسوب میکنیم که هنوز نبستهاند ما را یا نبستهایم خودمان را، هنوز خواننده داریم یا هنوز ورشکسته نشدهایم... درست در این دلهره مطبوعات و عدد اندک خواننده و ضعف قلم و اندیشه نویسنده و روزنامهنگار - که دوام نداشته است که قوام بیابد - بد نیست نگاه کنیم به تعدادی از روی جلدهای شب عیدیِ جناب نیویورکر که از ۱۷ فوریه ۱۹۲۵ به بهای ۱۵ سنت منتشر شده تا الان در سال ۲۰۱۷ که هر نسخهی چاپیاش را میفروشد ۸.۹۹ دلار.
علاوه بر مقایسه استمرار کار فرهنگی، شاید بد نباشد برای مقایسه وضعیت اقتصادی، مثال بیاوریم که مثلا روزنامه کاوه در سال ۱۳۰۳ در تهران هر نسخه ۵ قران فروخته میشد و روزنامه شرق الان در سال ۱۳۹۶ هر نسخهاش ۲۰۰۰ تومان است.
محض اطلاع امروزه واحد قران فاقد ارزش پولی است.
تا نظر شما چه باشد.