.
.
حالا اگه من حضرت حافظ بودم، چه کیفی می کردم، وقتی می دیدم حافظ پژوه ها، این مفهوم آبکی و بندتنبونی رو به عرفانی عمیق و درونی وصلش می کنن!
اينجاست كه مالكيت معنوی مطرح میشود. در ابتدای شماری رو به فزونی از كتابها در دنيا كنار علامت © به معنی تمام حقوق محفوظ، التماس دعايی هم مینگارند تا يادآوری كنند كه كشرفتن فكر ديگران كار خوبی نيست. چند سال پيش در ايران اعلانی بدون امضا به اهل قلم و دوات فاكس شد با اين مضمون كه فلان شخص تا كـِی میخواهد به رونويسی سارقانه از آثار مؤلفی مشهور ادامه دهد. ما تا حساس شدن به سرقت فكر راهی دراز در پيش داريم. موضوع فوری، رسيدگی به كپی غيرقانونی آثار است.
در دهۀ 1960 واژۀ روسی ساميزدات كه برای نسخۀ تايپشدۀ كتابهای ممنوع به كار میرفت بيرون از اتحاد شوروی هم كلاً معنی ادبيات زيرزمينی يافت (معادل ”زيراكسی“ در ايران). با پايان عصر متون زيرزمينی در اروپای شرقی، بسياری از آن نوشتهها كه زمانی رايگان دستبهدست میگشت هيچگاه به چاپ نرسيد و حتی از يادها رفت. مشكل آن جوامع، سياسی بود. اصل مالكيت اثر و حق مؤلف را قبول داشتند و دارند.
مشكل جامعۀ ايران، مانند همبرگر دوبل و سوبل، چندلايه و هضم آن دشوار است. سازندگان مدرنيست فيلمی كه در گيرودار اخذ مجوّز به بازار زيرزمينی، يا در واقع پيادهرويی، راه يافته است سارقان را نفرين كردهاند و فتوا دادهاند كه تماشای اين يكی فيلم بدون پرداخت حق صاحبان اثر استثنائاً حرام است. غيرعادی نيست كه برای ساختن همان فيلم، مانند تقريباً همۀ موارد، از نرمافزار مسروقه و قفلشكسته استفاده شده باشد.
و در يكی از عجيبترين موارد نظارت ديوانسالارانه، به سازندگان فيلم گفته بودند صدایی كه در آن آواز خوانده است مجوّز ندارد. چنين دستورهايی كه ندرتاً كتبی ابلاغ میشود شايد نسلهای بعد را به حيرت بيندازد كه زمانی برای سر دادن غمنالۀ ’امانامان طبيب درد من جانم وای‘ هم بايد اجازۀ مخصوص با مـُهر و امضا و شمارۀ ثبت در دفتر انديكاتور میگرفتند.
اگر هويت مالك صدا قابل احراز باشد، در حالی كه نوار صدا بهعنوان مدرك معمولاً در دادگاه پذيرفته نيست، ديگر انواع مالكيت هم بايد به همين حد رعايت شود. پتۀ گمرك، قبض عوارض شهرداری و دادگاه صالح مهم است اما كافی نيست. بررسی ادعای فرستندۀ آن فاكس گلايهآميز با منتقدان است، منتقدانی منصف كه قلباً پذيرفته باشند حقوق مالك اثر و مالكيت معنوی بايد بهعنوان ارزشی اخلاقی رعايت شود. تلقی سارقانۀ رايج در ميان ملت ما، كه جهان مجموعۀ چيزهايی است عاريتی، به غنيمت گرفته شده و واجبالدستبرد، به پرورش چنان منتقدانی كمك نمیكند.