پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۵

زندگی مصلحتی



خنده‌ها مصلحتی شد توی شهر
گریه‌ها مصلحتی شد توی شهر
مصلحت بود که من و تو گم بشیم
مصلحت بود که بشیم ما در به در
گرگه شد چوپون گله؛ مصلحت
چوپون رفت غاز بچرونه؛ مصلحت
روباهه شیر شده و رفته شیکار
شیر ولی سلطان می‌مونه؛ مصلحت
عقابه میاد و رو بوم می‌شینه
کلاغه عقاب شده، دم می‌چینه
واسه مرد مصلحته، گریه نکنه؛
ولی اشک باز توی چشمم می‌شینه

آدما دروغ می‌گن، مصلحتی
به هم نارو می‌زنن، مصلحتی
می‌پرن به جون هم این آدما
راس راسی سگ شدن یا مصلحتی
می‌گن هر چی که می‌گن مصلحته
آره اما رو زبونا لعنته
زندگی‌ها تلخه تلخ؛ با توام
تو یکی دیگه بخند که نعمته

یه روزی خبر می‌دن تو روزنامه
گل سرخ گل داده باز لای کتاب
اگه اون روز برسه من نباشم
روی آزادی خاک من بتاب


یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۵

چطور از خیابان رد شویم؟

برای عبور از خیابان، نیاز داریم که از خانه خارج شویم. برای خروج از خانه نیاز به رعایت و حفظ شووناتی داریم که عرف جامعه است در غیر این صورت، جرممان که تجاوز حریم خصوصی‌مان به حریم عمومی دیگران است، محرز می‌شود. پس با پوشاندن چیزهایی که بیرون آمدنشان، دیگران را به رعشه می‌اندازد، از خانه خارج می‌شویم؛ مثل مو، گردن، بناگوش و چیزهای دیگر.

پس از عبور از فیلترهای فوق، صلاحیت رد شدن از خیابان را به دست می‌آوریم؛
اول- به سمت چپ نگاه می‌کنیم:
اگر دوران آقای خاتمی بود، در همان حالت می‌ماندیم تا یک ماشین ضدگلوله از سمت راست از رویمان رد شود.
اگر دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد باشد نیازی نیست به سمت چپ نگاه کنیم. چون مطمئنیم راه بسته شده و از چپ ماشینی نمی‌آید. پس راست شکممان را می‌گیریم و چشم‌هایمان را می‌بندیم و تند تند از خیابان عبور می‌کنیم. منتها چون هزینه‌ی ساخت و تعمیر بلوار و چاله چوله‌های خیابان از دوره‌ی شهرداری سابق، خرج ازدواج جوانان کوچه‌های چند خیابان آن طرف‌تر شده است، می‌افتیم در چاله و پایمان می‌شکند. در نتیجه از خیابان رد نمی‌شویم.

دوم - فرض را بر این می‌گیریم که با عنایات خداوندی صحیح و سالم خودمان را به میانه‌ی خیابان رسانده‌ایم. در این حالت باید به سمت راست نگاه کنیم:
اگر دوره‌ی آقای خاتمی بود به راست نگاه نمی‌کردیم. سرمان را مثل بچه‌ی آدم می‌انداختیم پایین و با ترس و لرز وارد خیابان می‌شدیم به این امید که ماشینی، چیزی، تانکی بهمان نزند. منتها چون تصویرمان در فیلمبرداری‌های 18 تیر در دوربین‌های مداربسته و هندی‌کم، ضبط شده بود پیش از آن‌که به آن سوی خیابان برسیم به مکان امن و نامعلومی منتقل می‌شدیم. پس به آن طرف خیابان نمی‌رسیدیم.
اگر دوره، دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد باشد، باید خیلی احتیاط کنیم. چون تمام ماشین‌ها نه تنها از سمت راست می‌آیند، بلکه پایشان را هم گذاشته‌اند روی گاز و به خطوط عابر پیاده دقتی نمی‌کنند. پس عبور از خیابان کار خطرناکی‌ست. باید مدتی، شاید 4 سال، صبر کنیم تا چراغ سواره‌ها قرمز و چراغ پیاده‌ها سبز شود.

راهکار اصلاحاتی:
عبور از خیابان را تحریم می‌کنیم و همین طرف خیابان کارمان را انجام می‌دهیم.

راهکار مخملین:
به صورت سر و ته، از خیابان رد شویم.

راهکار دکتر سروشی:
بر دانشجویان و محیط‌های فرهنگی سرمایه‌گذاری می‌کنیم، تا زمانی که برای عبور از خیابان، در جامعه احساس نیاز شود. خواه اگر چهل سال طول بکشد و ما همین طرف خیابان ایستاده باشیم.

راهکار کیهانی:
عناصر خودفروخته‌ای که برای عبور از عرض خیابان، عملیات گسترده و هدایت‌شده‌ای را از خارج مرزها پیاده می‌کردند، به وجود کانال‌هایی در مطبوعات، اعتراف مکتوب کردند که فیلمش هم تا آخر هفته می‌آید بیرون.

جمعه، تیر ۱۶، ۱۳۸۵

کودتای اخبار

در روزنامه‌های ما یک اتفاق عجیب افتاده است؛
اسپانسر هر روزنامه‌ای، تیتر یک آن شده است.
اخبار غم‌انگیز را به جای صفحه‌ی حوادث باید در صفحه‌ی اقتصاد خواند؛ چرا که آمار و ارقام اقتصادی اسفناک‌تر از آمار قتل و جنایت شده است.
اخبار اقتصادی را به جای صفحه‌ی اقتصادی، در صفحه‌ی سیاسی می‌توان پی گرفت؛ جلوی اسم‌های سیاسی در شماره حساب‌های پخش و پلا، صفرهای زیادی قرار گرفته است.
در همین راستا می‌توان اخبار سیاسی را به راحتی در ستون طالع‌بینی، پیش‌گویی کرد.
مقاله‌ی سیاست‌های کلان داخلی و خارجی را باید در ستون تلفن‌های خوانندگان سر هم و بازخوانی کرد.
خبرهای پشت‌پرده در سفیدی لابه لای اخبار منتشر می‌شود.
آگهی‌های ترحیم، موثق‌ترین اخبار هر روزنامه‌ای است.
خلاصه‌ی گزارش رانت‌های اشخاص حقیقی و حقوقی را می‌توان در آگهی‌های تبریک و تسلیت مطالعه کرد.
از طرفی حکومت خودمختار اخبار محلی نیز خبرهای پراکنده‌ای منتشر می‌کند.
خبرهای ورزشی هم که از بیرون گود، لنگ می‌کنند.
همچنین گزارشات غیررسمی جلسات رسمی علیه اخبار رسمی جلسات غیررسمی به کودتا دست زده‌اند.
این بود خلاصه‌ی اخبار!

پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۵

ادبیات سیاسی ایران

ادبیات سیاسی ایران از ایران قرار است:

تکذیب
خبری تکذیب که می‌شود یعنی در شرف به وقوع پیوستن است.
مثال: نان گران نشده است.
معنی: نان هفته‌ی بعد گران می‌شود.

تایید و تصحیح
خبری تایید می‌شود اما تصحیح هم می‌شود.
مثال: با زندانی برخورد مناسب و قانونی شده است لکن در هنگام داخل شدن به سلول با جسم سخت برخورد کرده است.
معنی: زندانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

فقط تصحیح
خبری تایید نمی‌شود اما در عین حال تصحیح می‌شود.
مثال: هنگام سوار کردن دستگیرشدگان و تجمع‌کنندگان میدان هفت‌تیر به ماشین نیروی انتظامی، ممکن است فشار و یا تماسی ایجاد شده باشد، که به «کتک زدن» سوءتعبیر شده است.
معنی: معنی دیگری نمی‌دهد.

تثبیت و تعیین
خبری تعیین و سپس تثبیت می‌شود.
مثال: انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست.
معنی: فعلا از پول نفت بر سر سفره‌ها خبری نیست.

تحمیل:
درستی و حقانیت خبری به خواننده تحمیل می‌شود.
مثال: تمام مردم ایران خواهان برخورد قاطع با مسببین کاریکاتور موهن و ضدارزشی هستند.
معنی: تمام مردم ایران حتا کاریکاتور مذکور را ندیده‌اند، چه برسد به این که فکر کنند بهشان اهانت شده است.

تخمین:
اندازه و مقدار خبر با تخمین و حدس و گمان به صورت قطعی و مستدل مطرح می‌شود:
مثال: سوخت هسته‌ای هزینه‌ی تولید برق را تقریبا نزدیک به صفر می‌کند.
معنی: تقریبا نزدیک به صفر دقیقا یعنی چه قدر؟ و آن را از هزینه‌ی ساخت و راه‌اندازی و تامین سوخت هسته‌ای کم کنیم چه قدر می‌شود؟

تقدیس:
خبری به صورت عارفانه و عاشقانه منتشر می‌شود.
مثال: 1 - گزارش رییس‌جمهوری از نشست سازمان ملل. 2 - سخنرانی رییس سازمان نظارت درباره‌ی رییس‌جمهور.
معنی: ای قشنگ‌تر از پریا. شب‌ها تو کوچه نری‌یا.

در جلسات بعدی احتمالا مباحث دیگری را هم از نظر می‌گذرانیم.