یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹

صلاح کار کجا و من خراب کجا، ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس، کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را، سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد، چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست، کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است، کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال، خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست، قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

به نظر من ادبی‌آت وَ فرهنگ ِ این مم‌لکت، و به‌طور مشخ‌خص ویراس‌تاری‌ی‌ی زب‌آن فارس‌ای (پارسی؟) با زب‌آن ِ رسم‌ای (و محاوره؟) با هم هم‌راه‌هی ندارند، هم‌چون‌آن سیاست و سیاست‌مدارآن‌اش که عاب‌شان (آب‌شان؟) در یک جوی (یا جوب یا بولوار) نمی‌رود و در کل همه‌چیز در این مم‌لکت، جز هم‌این مق‌عاله‌ی من پای‌اش می‌لنگ‌گد.

پس‌نویس:
1- آی‌یا جای مُه‌هِم‌ای نداشت من بولد (= کلفت یا پوووررنگ (پُررنگ؟)) کن‌ام، در این یادداش‌ت؟... چه‌را! اسم خوداَم را بووولد می‌کن‌ام، ک (یا که؟) خیل‌ای به‌تر ب (یا به؟)چشم‌اتان بی‌آی‌ید.
2- عنوان این یادداشت و مق‌عاله، غزلی از حافظ است!
3- سعی می‌کن‌ام ک (که؟) دف‌عه‌ی ِ بعد کل عنوان یادداشت را متن کامل "تاری‌خ طبرعی" یا "مث‌نوی معنوعی" انتخاب کن‌ام!
4- آی‌یا این مق‌عاله‌ی من، شوما را یاد منتقدآن و سوتون‌نویس‌آنِ دیگر ان‌داخت؟ هر گونه شب‌هات را من ان‌کار می‌کنم!

آموزش یادداشت‌نویسی

منتشرشده در هفته‌نامه‌ی پیک سبز، صفحه‌ی طنز، شماره‌ی 323
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)