دوشنبه، دی ۰۵، ۱۳۹۰

درباره‌ی نوارهای کاست




 نوارهای کاست شعر بچگی‌م را پیدا کردم. نوارهایی که با هم ضبط می‌کردیم. حتا نواری هم که صدای شعرخوانی مامان‌بزرگ است جلوی چشمم است. نوار شهر قصه هم هست. نواری که روش نوشته "رنگارنگ" و این یکی که روش نوشته "گلچین شاد ایرانی". این هم نوار جوک‌های گوگوش، این یکی نوار جوک‌های سدکریم. چهار پنج نوار که هی اسم خواننده‌اش خط خورده، و دست آخر روش برچسبی چسبانده‌اند و توضیح دیگری نوشته‌اند. این هم نوار کاست مشق آواز شهرام ناظری. این هم دشتستانی‌ای که از یک نوارفروشی دست‌فروش در شیراز رسیده بود دستم، برای کی است یعنی؟ باز هم هست... همه‌ی این نوارها را پیدا کردم. خانه را زیر و رو می‌کنم. نمی‌دانم آه بکشم یا نکشم؟ اگر بخشی از نمایشی باشد، تراژیک است یا بخشی از یک کمدی موقعیت تلخ است؟ نمی‌دانم. زل زده‌ام به کیف خاک‌گرفته‌ی نوارهای کاست. همه‌ی این گذشته پیش رویم است اما هیچ دستگاه پخش نوار کاستی در خانه نیست. 

این یادداشت - (مسلما) با تغییراتی - در مجله‌ی چلچراغ منتشر شده است.





عکس از اینجا