اثبات برابری زن با مرد با استفاده از قضیه نامساوی مثلثی!
طرح از اینجا |
در مصوبه کمیسیون امنیت ملی مجلس آمده است: «زنان مجرد بالای 18 سال برای خروج از
کشور باید اذن ولی داشته باشند، ولی منعی برای دریافت گذرنامه ندارند.»
حالا ما با بررسی مفهوم گذرنامه ثابت میکنیم زن
برابر مرد است و آب پاکی را میریزیم روی دست فمنیستها:
گذرنامه چیست؟
پاسپورت یا GozarNameh دفترچهای است که وقتی از کشوری خروج
یا به کشوری دخول کنید روی آن علامت میزنند. در ایران اینقدر که برای خروج
حساسیت دارند برای ورود حساس نیستند. یعنی ایرانیها برای گرفتن پاسپورت همان
مسیری را طی میکنند که خارجیها برای اجازهی راندن فضاپیما، البته بیانصافی است
اگر نگوییم گرفتن گواهینامه رانندگی آپولو به حتم سادهتر است.
گذرنامه مال کیست؟
البته اینطوری هم نیست که وقتی گذرنامه دادند
مال شما باشد. گاهی همین که پاتان برسد به فرودگاه، چه بیایید تو چه بروید بیرون، پرت
پرت باید بلرزید که گذرنامهتان را نگیرند. پس گذرنامه مال شما نیست، شما مال
گذرنامه هستید و گذرنامه هم که مال دولت است.
مساله خارج شدن و وارد شدن
بعد هم اینطوری نیست که مساله گرفتن گذرنامه
باشد. شما ممکن است برای گرفتن گذرنامه و خروج از کشور مدتها دوندگی کنید، اما
وقتی گرفتید تازه اول ماجراست. چون باید ماهها پشت در سفارتخانهها زنبیل بگذارید
و متوسل به روح مادربزرگ مرحوم دربان سفارتخانه شوید که نوبت شما را بیندازد جلو و
راه بدهد تو. و بعد از دربان تا کاردار و کارپردار و کارمند و کارگر سفارتخانه را
به قدر وسع دولا شوید و احترام کنید که خاطر منورشان مکدر نشود و پرونده شما را
نفرستند قاطی باقالیها. و بعد باید بروید خانه و به مدت نامعلوم هفتهای سهبار
بروید پشت در سفارتخانه و به روح مادربزرگ مرحوم دربان متوسل شوید دوباره.
گرونامه یا نگذرنامه
ما تا اینجا نتیجه گرفتیم که گذرنامه در واقع
گذرنامه نیست. چون در فرودگاه اینجا گرونامه است و در سفارتخانهی فرنگ نگذرنامه.
قضیه نامساوی مثلثی!
اگر a زن و b مرد باشد و a و b در نقطه A ایستاده باشند. و b برای گرفتن گذرنامه بتواند مستقیم از
A به C برود اما a مجبور باشد پدرش دربیاید و یا پدرش
از در بیاید و رضایت بدهد تا از کشور خارج شود یعنی مجبور باشد A + B را طی کند تا به C یعنی گذرنامه برسد، در هر صورت a و b (و هر بنی بشر دیگری) علاف و افسرده
هستند چون در هر صورت در C به در بسته میخورند و
گذرنامهشان را در جیبشان پنهان میکنند و آه میکشند.
برابری حقوق زن و مرد در اجحاف حقشان!
پس دختران بالای 18 سال که برای خروج از کشور
نیاز به اذن ولی دارند خیال نکنند همچین از آقایان فرسنگها عقب افتادهاند و حقشان
خورده شده. قضیه گرفتن گذرنامه و سفر به فرنگ برای ما قضیه آن بابایی است که میخواست
برود دختر خان را بگیرد و میگفت قضیه پنجاه – پنجاه است. یعنی چی؟ یعنی پنجاه
درصد اینور حل است، اما پنجاه درصد آنور رو هواست.
قضیه
شصت – شصت
دروغ چرا؟ یک بابای دیگر هم رفته بود خواستگاری.
گفتند چطور شد؟ گفت شصت – شصت شد.
***
روزهای چهارشنبه ستون روزانه "از هر نظر بیضرر"
را اختصاص دادیم به "بررسی حقوق زنان"، که مترقی جلوه کنیم.
این هفته به خاطر اهمیت موضوع به
مفهوم گذرنامه ور رفتیم. هفته بعد به چیزهای دیگر.
منتشرشده در روزنامه شرق، 27 دی 1391، ستون از هر نظر بیضرر