پریروز کماسترسهای جهان را با ایران مقایسه کردیم. امروز 10 شغل پراسترس جهان در سال 2013 به همراه متوسط حقوق آنها (به روایت سایت CareerCast و به گزارش ایسنا) را بررسی و دستکاری میکنیم. اینطوری:
فهرست 10 شغل پراسترس سال 2013 به همراه متوسط حقوق آنها به شرح زیر
است:
1-
داوطلبان
خدمت سربازی، 45 هزار و 528 دلار (در خارج)
در داخل: سربازان با درآمد ماهانه شصت هفتاد هزار تومان (البته حقوق سربازی
مثل مهریه است. یعنی از قدیم گفتند مهریه و حقوق سربازی را کی داده کی گرفته؟
واقعا ها.) خلاصه سربازان با درآمد ماهانه شصت هفتاد هزار تومان و سالی مثلا هفتصدهزار
تومان معادل 250 دلار (wow!) بر خلاف
سربازان خارجی نه تنها پراسترس نیستند که تماممدت حس میکنند دارند حمام آفتاب میگیرند
و آبپرتقال مینوشند.
2-
ژنرال
نظامی، 196 هزار و 300 دلار (در خارج)
3-
مامور
آتشنشانی، 42 هزار و 250 دلار (در خارج)
در داخل: آتشنشانها چون اصولا دو سه ساعت بعد از حادثه به محل وقوع حادثه میرسند،
نه با صحنه دلخراش و فجیعی مواجه میشوند، نه کار زیادی دارند، نه استرس پیدا میکنند.
پس بر خلاف باقی جاهای دنیا آتشنشانهای ما خیلی هم ریلکس هستند.
4-
خلبان
خطوط هوایی تجاری، 92 هزار و 60 دلار (در خارج)
در داخل: چون اصولا خطوط هوایی تجاری نداریم خلبانش را هم نداریم. اما خلبانهای
خطوط مسافری با توجه به وضعیتی که هواپیماهای ما دارند، نه تنها استرس دارند که
فوبیا هم دارند و قبل از بلند شدن، هنگام پرواز و فرود آمدن تلفنی از خانواده
حلالیت میطلبند.
5-
مدیر
روابط عمومی، 57 هزار و 550 دلار (در خارج)
در داخل: ما که بخیل نیستیم. مدیران روابط عمومی تنها مشاغلی هستند که توپ
تکانشان نمیدهد و نه تنها استرس ندارند که با هر وزیر و رییس و مدیرعاملی هم که
بیاید سر کار میتوانند خیلی کول برخورد کنند.
6-
مدیر
ارشد شرکت، 101 هزار و 250 دلار (در خارج)
در داخل: مدیران ارشد شرکتها و مدیرعاملها در داخل اصولا آقازاده هستند و
اصولا مفهوم استرس برایشان مثل معنای یخبندان برای ساکنان کویر است.
7-
عکاس
خبری، 29 هزار و 130 دلار (در خارج)
در داخل: از قدیم گفتند عکاسان خبری بدتر از خبرنگاران، خبرنگاران بدتر از
عکاسان خبری و هر دو هشتشان گرو نهشان. به بند 8 مراجعه کنید.
8-
گزارشگر
روزنامه، 36 هزار دلار (در خارج)
در داخل: وضعیت خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران شبیه وضعیت الکل است. یعنی
زود میپرند، نه تنها در مواضع حساس حضور دارند بلکه زخمها را با آنها تمیز میکنند،
و حمل یا مصرفش ممنوع و غیرقانونی است و شلاق دارد. در کل فلسفه وجودی الکل زیر
سوال است.
9-
راننده
تاکسی، 22 هزار و 440 دلار (در خارج)
در داخل: طفلک رانندگان تاکسی. آنها به استرس خو کردهاند و دوتا دیالوگ ثابت
دارند:
اول- «پول خرد داری؟»
دوم- «همه چی رو باهاتون دولا پهنا حساب میکنند، قیمت همه چیز میره بالا
شکایت ندارید، به ما که میرسید سر پنجاه تومن کرایه دعوا میکنید و میخواید گرفتن
حق و حقوق مدنیتون رو از ما شروع کنید؟»
10-
افسر
پلیس، 55 هزار و 10 دلار (در خارج)
در داخل: ما که از میزان شیتیل رد و بدل شده در طول روز بین مردم و مامورها خبر
نداریم اما روسای پلیس این موضوع را تقبیح و تکذیب میکنند که ما هم روی حرف آنها
حرف نمیزنیم.
البته ما مدتها فکر میکردیم این قبضهای جریمه جزو درآمد شخصی
مامورهای پلیس است که فرت و فرت صادر میکنند، بعد متوجه شدیم نه. اشتباه میکردیم.
این جریمهها به صندوق دولت واریز میشود. در کل به نظر ما افسرهای پلیس استرس
ندارند بلکه استرس میدهند. (البته با تشکر از نیروهای خدوم)
نتیجه: من الان استرس دارم. باید چی کار کنم؟
منتشرشده در روزنامه شرق، 28 دی 1391، ستون از هر نظر بیضرر