جا دارد از ویرگول تشکر کنم که هر جا به اسم تو در متن میرسم فرصت میدهذ بیآنکه خواننده بفهمد آب دهانم را قورت بدهم و آنقدر حوصله دارد که من دربارهی تو کلی چانهگرمی کنم تا زمان بخرم و بتوانم خودم را جمع و جور کنم و به متن برگردم هر چند این بهانهای باشد که من بخواهم فقط و فقط در فاصلهی دو کاما و پیش از آنکه به فعل برسم تو را یک دل سیر تماشا کنم و در قالب توصیف و تعریف پزت را به خواننده بدهم وگرنه راستش ویرگول اگر بعد از اسم تو، که من دوست دارم دربارهات قلمفرسایی کنم و سطر به سطر و در طول روایت دورت بگردم، نیاید دیگر چه فایدهای دارد؟