دو خرگوش کوچک
دستان تو
بازیگوش و کنجکاو و ترسان
در جیبهای بارانیات پنهان شدهاند
گرگی بارانخورده و گرسنه
که رد خرگوشها را زده
و دور لانهشان پرسه میزند
دستان من
گرگ گرسنه
زبان به دندانهای تیزش گرفته
چشمش تو را گرفته
قسم میخورد از امروز من گیاهخوارم
بیا گرگم به هوا بازی کنیم
خرگوشهات ترسیدهاند
قلبشان تند میزند
دستت را در دستم میگیرم
و گرگ به گله میزند
دستان تو
بازیگوش و کنجکاو و ترسان
در جیبهای بارانیات پنهان شدهاند
گرگی بارانخورده و گرسنه
که رد خرگوشها را زده
و دور لانهشان پرسه میزند
دستان من
گرگ گرسنه
زبان به دندانهای تیزش گرفته
چشمش تو را گرفته
قسم میخورد از امروز من گیاهخوارم
بیا گرگم به هوا بازی کنیم
خرگوشهات ترسیدهاند
قلبشان تند میزند
دستت را در دستم میگیرم
و گرگ به گله میزند