یکشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۹۱

بچه‌دار شدن بایدی شد؛ هم خودش، هم تعدادش

وزیر بهداشت گفت: سیاست جمعیتی وزارت بهداشت افزایش جمعیت و تشویق زاد و ولد است و هر خانواده ایرانی به طور متوسط حداقل باید ۲ تا ۲.۵ فرزند داشته باشد.

در بیمارستانپدر: ما الان 2تا بچه داریم که قبلا 2تا بچه کافی بود. الان طبق فرموده فرمایشی و بایدی وزارت بهداشت انگار باید 2تا و نیم بچه داشتیم.
دکتر زنان: خب؟
پدر: بی‌زحمت الان که توی اتاق عمل، نصف بچه یعنی پنجاه درصدش را به دنیا بیاورد که بچه‌های ما بشوند 2تا و نیم.

در خواستگاری
: عزیزم خوشحالم که جفت‌مان قرمه‌سبزی دوست داریم. اما تو به عنوان مرد آینده زندگی من بگو ببینم دوست داری چندتا بچه داشته باشیم؟
: مگه به دوست داشتن منه؟ وزیر بهداشت گفته باید 2تا و نصفی بچه داشته باشیم.
: اگه به دوست داشتن تو نیست، پس من چی؟ یعنی من را هم دوست نداری؟ پس چرا می‌خواهی با من ازدواج کنی؟
: نه. دوستت ندارم. چون آقای احمدی‌نژاد توی این سال‌ها گفته جوان‌ها باید زود ازدواج کنند دارم ازدواج می‌کنم.


در خانه
: ما باید یک و نیم بچه دیگر هم بیاوریم.
: چرا؟
: برای این‌که که حرف وزیر روی زمین نماند.

در جلسه امتحان
: بچه‌های نصفه‌نیمه توجه کنند. آن‌هایی که نصفه راست هستند سمت چپ میز و آن‌هایی که نصفه چپ هستند سمت راست میز بنشینند که دیگر نتوانند تقلب کنند.

در خواستگاری، بیست و چند سال بعد
پدر داماد: شما بچه‌ات نصفه است، بعد چطور توقع داری سیصدتا سکه مهریه‌اش کنیم؟
پدر عروس: نصفه است که نصفه باشد. اصلا همه چی‌ش نصفه است اما معده‌اش که نصفه نبوده. قدر همه غذا خورده. هزینه داشته. حالا هم باید سیصدتا سکه مهرش کنید.
پدر داماد: اصلا از دوره وزارت بهداشت خانم دستجردی عرف این بوده که بچه آخری که نصفه بوده، مهریه‌اش نیم‌سکه باشد. ما هم سیصدتا نیم‌سکه مهریه را می‌پذیریم. باشه؟
پدر عروس: شما هم خودت بچه نصفه داری ها. فردا سرت می‌آید.
پدر داماد: بچه نصفه ما پسر است. اصلا بهش زن نمی‌دهند. خیال‌مان راحت است.


منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، 14 مرداد 91 
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم)