امروز یک شیوهی جدید سخنرانی را به دنیا معرفی میکنیم. چون ما معتقد به غنیسازی هستیم پس در معرفی خود دکترین، مانیفست، داکیومنت، داشبرد و پروپوزال را با هم تقدیم میکنیم.
نام شیوهی سخنرانی: برو بالاتر
نویسنده، محقق و نظریهپرداز: پوریا عالمی (بر اساس طرحی ابتکاری از آقای دکتر محمود احمدینژاد)
سخنرانی چیز خیلی مهمی است در تایید حرف ما شاعر گفته «تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد» بر اساس نظر شاعر نتیجه گرفتهاند اگر آدم حرف نزند بهتر است. البته این برای آن قدیمها و زمان شاعر است لابد است. و اگر هم برای حال حاضر مصداق داشته باشد شکر خدا مصداق داخلی ندارد. چون الان در ممالک غربی شعر شاعر اینطوری درست است «تا مرد سخن بگوید، باید بگوید چرا گفت / تا مرد سخن بگوید، دوماه تعلیق انتشار میشود / تا مرد سخن بگوید، ارشاد مجوز نمیدهد / تا مرد سخن بگوید، فیلتر میشود» (ما خودمان بارها به فرنگیها خرده گرفتیم که شعر کلاسیک ایرانی نمیخوانند که همین باعث پسرفت و درماندگیشان در طول تاریخ است.)
اما در مدل پیشنهادی ما سخنرانی از فن خطابه (که فنی درباری و بورژوازده است) خارج میشود و به زبان کوچه نزدیک میشود (چیزی شبیه میدانداری و پردهخوانی که هنری کاملا بومی و مردمی است.) در این مدل سخنران مخاطب را درگیر ماجرا میکند.
مثال اول:
در سفرهای استانی به مردم میگوییم: «از ساعت چند اینجا منتظر من هستید؟ از ساعت 4؟»
مستمعین پاسخ میدهند: «نه.»
سخنران ادامه میدهد: «از ساعت سه؟»
مستمعین: «نه.»
سخنران: «از ساعت دو؟»
مستعمین: «نه.»
در نهایت سخنران میگوید: «از ساعت يک؟» و مستمعین پاسخ میدهند: «بله.» سپس سخنران به مردمی که از ساعت 4 نه، از ساعت 3 نه، از ساعت 2 نه، از ساعت 1 جمع شدهاند میگوید: «خستهاید؟» و مردم میگویند: «نه.» و خستگیشان در میرود. پایان مثال اول.
خواننده ناآگاه و اساتید نابلد ممکن است گمان کنند این فن سخنرانی فقط در سفرهای استانی جواب میدهد اما در مثال بعدی میبینیم که این فن به ظاهر ساده اما زیرپوستیای است که شنونده را تا ضربه فنی نکند ولکن قضیه نیست.
مثال دوم:
در جمع فرماندهان میگوییم: «مگر در مجلس چقدر حقوق میدهند که طرف حاضر است ۵۰ میلیون هزینه تبلیغات بکند؟»
که فرماندهان پاسخ میدهند: «برو بالاتر.»
سخنران میگوید: «۱۰۰ میلون؟»
گفتند: «برو بالاتر.»
سخنران میگوید: «۱۵۰ میلیون؟»
گفتند: «برو بالاتر».
همانطور که ملاحظه کردید شما با این فن زیرپوستی هر مخاطبی را میتوانید مسحور و مسخ کنید.
اثبات نظریه
ما با دو مثال بالا خیلی خوشگل ثابت کردیم که فن سخنرانی از خطابه خارج شده و باید برای گرم کردن مجلس از حاضران در جلسه هم استفاده کرد. پس ما رسما نظریهی "سخنرانی برو بالاتر" را اینجا مطرح میکنیم و از مسوولان تقاضا میکنیم بیایند از ما تقدیر کنند و با ترجمه و معرفی این نظریه در دانشگاههای جهان به صورت کاملا زیرکانه سطح علمی ایران را از سطح "کپی پیست کردن" به سطح "نیو فولدر" ارتقا دهند. با تشکر.
این طنز در روزنامهی اعتماد، 27 بهمن 90، منتشر شده است.
(طنزها را همانطور که در مطبوعات منتشر میشود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر میکنم.)