یک روز صبح
یک روز صبح
از خواب بیدار میشوم
یک روز صبح از خواب بیدار میشوم
- و این به نظر ناظران بینالمللی چیزی طبیعی است -
اما من یک روز صبح از خواب بیدار میشوم
و بدو بدو خبرهای سیاسی را چک نمیکنم
بعد به تو زنگ نمیزنم تا بپرسم چند سانت دیگر در غم فرو رفتهایم
- و این در خاورمیانه چیزی غیر طبیعی است -
یک روز صبح
یک روز صبح که از فرط خوشی شبیه سطرهای پایین پهلو به سانتیمانتالیسم مبتذلی خواهد زد
بیدار میشوم
و شعری از صائب میخوانم
و بعد به تو زنگ نمیزنم
به تو زنگ نمیزنم
یک روز صبح که من به جای خواندن اخبار سیاسی شعری از صائب بخوانم
تو پیش من خواهی بود
تو پیش من خواهی بود
و تو، فقط تو
مصائب من خواهی بود!
و من آن روز تا ظهر میخوابم
اینجا خاورمیانه است (روایت اول تا سیزدهم)