چه چيزهايي در ايران مورد نياز نيست؟ چه وسايل و لوازمي فقط كاربرد تزييني دارد؟ كدام اشيا فقط به درد لاي جرز ميخورند؟ بعضيهاش اينهاست كه ما اين پايين برايتان مينويسيم:
*
ساعت: اصولا زمانبندي از آن شوخيهاي مديريتي مملكت محسوب ميشد. در ايران تنها چيزي كه سر موعد و طبق برنامهريزي قبلي انجام ميشود به دنيا آمدن نوزادان است كه آن هم نيازي به ساعت ندارد و قابله يا به قول امروزيها ماما ميخواهد.
صندوق راي: صندوق چيز «بد باري» است. يك جعبه است كه مزين به يك شكاف در بالاي خود شده است. اين شكاف هماينك باعث ايجاد شكاف بين جامعه و دولت و بين دولت با جناح راست و بين جناح راست با آقا لاريجاني و در كل بين همه با همه شده است. گفته ميشود طبق يك سنت قديمي بعد از رايگيري، صندوقها را در خرابهها و ساختمانهاي نيمهساز شيراز مياندازند.
تعرفه: وقتي صندوق راي نياز نباشد، نيازي هم به تعرفه راي كه چند ميليون بالا و پايين چاپ شود، يا بعد از نوشته شدن و تا شدن و در صندوق انداختن اتو كشيده مانده باشد، نيست. اصولا تمام گرفتاريها از همين بالا و پايين شدن تعرفه است.
تلويزيون: روانكاوها ميگويند هر ايراني به دو روش مننژيت ميگيرد. اولي در حياط خلوت مملكت كه نياز به آمپول پنيسيلين قوي و آمپول ضدمننژيت پيدا ميكنند. دومي با تماشاي تلويزيون كه منجر به مصرف آرامبخش قوي ميشود.
خلال دندان: وقتي سازمان محيط زيست با مديريت هوشمندانه خود نسبت به از بين رفتن جنگلهاي استان گلستان و باقي جاها اهتمام ورزيده است، چه دليلي دارد با خلال كردن دندانهايمان باز هم به درختان آسيب بزنيم؟
صندلي: در كل مملكت به دو سه تا صندلي بيشتر نياز ندارد. يكي براي آقا احمدينژاد كه روي آن بنشيند و رياستجمهوري و سرپرستي وزارت و اينا كند. يكي هم براي آقا الهام كه وزارت و رياست و سخنگويي و اينا كند. يكي هم براي آقا مشايي كه در كل بنشيند روي صندلي و خستگي در كند.
دانشگاه: به راستي دانشگاه به چه دردي ميخورد؟ وقتي مملكت به جايي رسيده است كه دانشمندان جوان در زيرزمين خانهشان به فناوري هستهاي دست پيدا ميكنند.
مدرك دانشگاهي: ايضا. تا ديروز طرف براي اينكه جايي استخدام شود دست كم بايد مدرك ديپلم داشت. الان مملكت به جايي رسيده كه نخبهگرايي و شايستهسالاري همه را در برگرفته و براي پست وزارت و مشاورت و دستيار اولي و معاونت و اينا به جاي ديدن مدرك دانشگاهي شما به كف دستتان نگاه ميكنند.
*
اينها بعضي از چيزهايي بود كه واقعا در مملكت نياز نداريم. خيلي چيزهاي ديگر هم هست كه به آنها هم نياز نداريم اما نمينويسيم چون به سلامت روان و جسممان نياز داريم.
*
روزنامه اعتماد ملی - ستون فال قهوه - 8 مرداد 1388 - پوريا عالمي
(طنزها را همان طور که در روزنامه منتشر میشود- با حذف و تعدیل - منتشر میکنم اینجا.)
(طنزها را همان طور که در روزنامه منتشر میشود- با حذف و تعدیل - منتشر میکنم اینجا.)